“], “filter”: { “nextExceptions”: “img, blockquote, div”, “nextContainsExceptions”: “img, blockquote, a.btn, ao-button”} }”>
را تائو ته چینگ یک متن فلسفی کلاسیک چینی است که از راه طبیعت و بهترین هماهنگی با انرژی آن صحبت می کند. به طور خاص، “wu-wei” مسیر هماهنگی از طریق “عدم عمل” است. این مفهوم به جای تلاش برای تحمیل اراده خود بر آن، بر اهمیت همسویی با جریان طبیعی جهان تأکید می کند.
روانشناسان مدرن این وضعیت را به وضعیت جریان در ورزش تشبیه کرده اند. در دویدن، جریان چیزی است که خیلی ها هر بار که از در بیرون می رویم به دنبال آن هستند. به گفته روانشناس Mihaly Csikszentmihalyi، جریان حالتی از تجربه بهینه است که زمانی رخ می دهد که فرد به طور کامل در یک فعالیت غوطه ور شود و مهارت ها و چالش های او در تعادل باشند.
مطابق با روث کرافت، برنده سال گذشته 100 ایالات غربی،[flow] در مورد رها کردن نیات، انتظارات و میل ذاتی انسانی ما برای کنترل همیشه است. این در مورد تسلیم کامل است، جایی که هیچ دعوای داخلی یا فیزیکی وجود ندارد. دقیقاً همان جایی است که باید در آن لحظه باشی.» درک این مفاهیم می تواند به بهبود عملکرد شما در داخل و خارج از مسیر کمک کند.
حالات جریان و کلاچ در دویدن
درک تجربیات بهینه از دهه 1990 یکی از زمینه های مورد علاقه در ورزش و ورزش بوده است. یک مطالعه در سال 2021 در بریتانیا که بود در مجله منتشر شده است روانشناسی ورزش و ورزش تجربیات بهینه حالتهای «جریان» و «کلاچ» را بررسی کرد و فرآیندهای خودتنظیمی را که این تجارب بهینه دویدن را ترویج میکرد، بررسی کرد.
نویسندگان این مطالعه جریان را به عنوان “وضعیت تجربه بهینه که با از دست دادن خودآگاهی و غوطه ور شدن کامل در فعالیت مشخص می شود، که منجر به احساس لذت، تمرکز و درگیری کامل می شود” تعریف کردند. شرکتکنندگان تجربه جریان را بهعنوان «سرخوردن»، «کروز» یا دویدن «خودکار» توصیف کردند.
از سوی دیگر، نویسندگان حالتهای کلاچ را اینگونه تعریف کردند: «در طول مراحل چالشبرانگیز دویدن اتفاق میافتد، که منجر به تجربیات فراشناختی میشود که شامل دشواری، اعتماد به نفس، رضایت و نیاز به اتخاذ استراتژیهای خاص برای کنترل افکار و عملکرد است». حالت های کلاچ مفهومی نسبتاً جدید در ادبیات روانشناسی ورزش و ورزش است و برای اولین بار از طریق آن پدیدار شد پژوهش بررسی حالات روانشناختی زیربنای عملکرد سطح نخبگان در ورزش
مرتبط: نکات رایان مونتگومری Ultrarunner برای برقراری ارتباط مجدد با «چرا» شما
“اگرچه حالتهای جریان و کلاچ هر دو تجربیاتی هستند که در طول دویدن (و در زمانهای مختلف در یک اجرا) اتفاق میافتند، یک تفاوت اساسی بین این حالتها این است که پاداشهای جریان در طول فعالیت به دست میآیند، در حالی که نتایج مثبت ناشی از پاتریشیا جکمن، نویسنده ارشد این مطالعه، میگوید: حالت کلاچ هدفمند پس از رسیدن دونده به هدفش ایجاد میشود. بنابراین، حالت های کلاچ مستلزم تلاش زیاد است، اما در صورتی که دونده به هدف خود دست یابد، ارزش زیادی دارد.
اساسا، حالتهای کلاچ با حالتهای جریان متفاوت است زیرا شامل درک بالاتری از تلاش، تمرکز شدیدتر و تمایل به لذتبخش بودن است. بعد از تجربه، در حالی که جریان بدون زحمت و لذت بخش تر است – هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی –در حین یک فعالیت.
تیاگرچه هر دو حالت جریان و کلاچ می توانند در طول دویدن، در زمان های مختلف اتفاق بیفتند، تفاوت اصلی بین این حالت ها این است که پاداش جریان در طول فعالیت به دست می آید، در حالی که نتایج مثبتی که از حالت کلاچ هدفمند ناشی می شود، تمایل دارد پس از اینکه دونده به هدف خود رسیده است بوجود می آیند. بنابراین، حالت های کلاچ مستلزم تلاش زیاد است، اما اگر دونده به هدف خود دست یابد، این امر ارزشمند است.
این مطالعه به رهبری دکتر پاتریشیا جکمن، دانشیار دانشگاه روانشناسی ورزش و ورزش در دانشگاه لینکلن، اولین بار بود که به طور خاص بر روی تجربیات بهینه در دویدن تمرکز کرد. نویسندگان 16 دونده شامل هشت شرکت کننده زن و هشت شرکت کننده مرد با میانگین سنی 28 سال را انتخاب کردند. یکی از جنبه های منحصر به فرد این مطالعه این بود که از مصاحبه های «متمرکز بر رویداد» استفاده کرد، به موجب آن دوندگانی که احساس می کردند دویدن مثبت و مفیدی داشتند، کمتر از 24 ساعت پس از پایان مصاحبه با آنها مصاحبه شد.
در اینجا، محققان با شرکت کنندگان در مورد وضعیت روانی آنها در طول کل دویدن مصاحبه کردند، و از شرکت کنندگان خواسته شد نقاطی را که دویدن آنها مثبت یا مفید بود، شناسایی کنند. با استفاده از این روش ابتکاری بینش تازه ای از تجربیات خود در طول این فعالیت ها ارائه کردند.
چه چیزی جریان را تسهیل می کند؟
این مطالعه نشان داد که انگیزههای تجربی ذاتی مانند تنوع، اکتشاف، تازگی، بازسازی، ارتباط و استقلال، عوامل کلیدی هستند که حالتهای جریان را تسهیل میکنند. در طول جریان، دوندگان توجه خود را به سمت خارج، به سمت مسیر و سایرین معطوف کردند، در حالی که توجه کمتری به بررسی اطلاعات مربوط به دویدن در دستگاههای خود داشتند (به عنوان مثال، سرعت در ساعت)، که آنها را قادر میسازد تا از حرکت «خاموش» بمانند. از دویدن این دوندگان همچنین درک کمی از تلاش را تجربه کردند، احساس شادابی داشتند و در حین جریان احساس ناراحتی نداشتند.
“اهداف باز” یکی از چندین نوع هدف غیر اختصاصی بود که جریان را تسهیل می کرد. هدف باز نوعی هدف است که نقطه پایانی یا نتیجه خاصی ندارد. یک مثال از یک هدف باز ممکن است دویدن به مدت 30 دقیقه بدون در نظر گرفتن سرعت هدف یا مسافت خاصی باشد. دوندگان اغلب اهداف مبتنی بر تلاش یا “محدوده” را تعیین می کنند، که اجازه انعطاف پذیری را می دهد و فاقد یک نقطه پایانی واحد مانند مسافت پیموده شده یا سرعت مطلوب است. بنابراین، سایر اهداف غیر اختصاصی نیز می توانند حالت های جریان را تسهیل کنند.

این مطالعه نشان میدهد که داشتن انگیزههای تجربی درونی برای دویدن، در عین حال تعیین اهداف غیر اختصاصی (یعنی اهدافی که یک نتیجه واحد و قابل اندازهگیری ندارند، مانند «لذت بگذران!») قبل از یک فعالیت، میتواند جریان را تقویت کند.
دوندگان به دلیل سهولت درک شده و لذت تجربه شده، به کمک حواس پرتی فعال و غیرارادی، انگیزه داشتند به جریان خود ادامه دهند. این یافتهها برای افراد، تیمها و سازمانهایی که با ارائه ایدههای جدید در مورد چگونگی ارتقای وضعیتهای جریان متعهد به بهبود تجربه دویدن هستند، پیامدهایی دارد.
ایالات کلاچ
تغییر از اهداف غیر اختصاصی به اهداف خاص، از انگیزه های مربوط به تجربه دویدن به اهدافی که بر موفقیت متمرکز هستند، در انتقال از حالت جریان به حالت کلاچ بسیار مهم بود.
در طول حالت کلاچ، دوندهها عمدتاً با انگیزه درونی برای دستیابی به اهداف خاص هدایت میشوند، اگرچه برخی نیز ممکن است با شناسایی خارجی انگیزه داشته باشند. [i.e., sharing on social media]. در این حالت، دوندگان به طور فعال خودتنظیمی می کنند، با استفاده از خود گفتاری و مدیریت تکنیک های دویدن خود برای رسیدن به اهداف و افزایش اعتماد به نفس و رضایت.
بر خلاف جریان، پاسخ های عاطفی [i.e. the amount of pleasure generated in the monitoring process] در حالت کلاچ اغلب کمتر خوشایند است و دوندگان کمتر درگیر حواس پرتی فعال می شوند و روی اهداف خود متمرکز می مانند. در حالی که تلاش مورد نیاز در حالت های کلاچ ممکن است دشوار تلقی شود، اگر منجر به دستیابی به اهداف شود، ارزش دارد.
جریان به کلاچ
طبق این مطالعه، حالتهای جریان تجربه شده توسط دوندگان در طول دویدنهای تمرینی اغلب قبل از تکمیل شدن، مختل میشد. با این حال، این از ماهیت ارزشمند این تجربه کم نکرد، زیرا همه دوندگان توانستند به اهداف خود برسند. در حالی که برخی از دوندهها پس از جریان به حالت کلاچ تغییر میکردند، این انتقال فوری نبود و هیچکدام انتقال از حالت کلاچ به جریان را گزارش نکردند.
نویسندگان این مطالعه نقش برنامه ریزی فراشناختی را در تسهیل وضعیت جریان و کلاچ در حین دویدن بررسی کردند. آنها دریافتند که استراتژیهای ویژه کار و توانایی برای تعیین و پیگیری اهداف خاص، عوامل مهمی در دستیابی و حفظ وضعیت کلاچ هستند. هنگامی که دوندگان با چالشهایی مواجه میشدند – مانند حفظ سرعت در پایان یک دوی سخت یا قوی ماندن در زمانی که دویدن در یک قسمت سربالایی دشوار بود – داشتن تکنیکهای ذهنی مناسب برای کمک به آنها برای پاسخدهی مؤثر و ادامه تلاش برای دستیابی به هدفشان حیاتی بود.
معنیش چیه
این یافتهها پیامدهای مهمی برای دوندگان تفریحی، مربیان، تیمها، تمرینکنندگان و سازمانهایی دارد که به بهبود عملکرد دویدن در تجارب مسابقهای اختصاص دارند. نتایج نشان میدهد که تعیین اهداف غیر اختصاصی، در حالی که امکان انعطافپذیری هدف را فراهم میکند، میتواند جریان را ارتقا دهد و تجربه کلی دویدن را برای شرکتکنندگان افزایش دهد. برای مثال، دوندگان تریل میتوانند روی لذت بردن از دویدن خود تمرکز کنند و نگران بررسی سرعت نباشند.
این مطالعه نشان میدهد که توانایی خاموش کردن در حین دویدن میتواند مفید باشد، که شامل گوش دادن به موسیقی، مکالمه، اجازه دادن به ذهن فرد و توجه به مناظر میشود. اگرچه این تاکتیکها ممکن است برای رسیدن به بهترین حالت شخصی مناسب نباشند، اما احتمالاً به یک دونده کمک میکنند تا تجربهای دلپذیر داشته باشد.
در حالی که تعیین اهداف خاص می تواند منجر به یک تجربه مثبت و مفید در قالب حالت کلاچ شود، دوندگان باید بدانند که پیگیری یک هدف خاص ممکن است به استراتژی های خودتنظیمی فعال نیاز داشته باشد. از آنجایی که حالتهای کلاچ سختتر هستند و احساس سختی دویدن را افزایش میدهند، برای دوندگان مهم است که راهی پیدا کنند تا هنگام کار سخت، توجه خود را از احساسات فیزیکی دور کنند، در غیر این صورت ممکن است دویدن بیش از حد چالش برانگیز شود. در این موارد، دوندگان میتوانند از استراتژیهای ذهنی استفاده کنند که به تغییر جهت توجه آنها کمک میکند، مانند استفاده از خودگفتاری انگیزشی، آرام کردن تنفس، یا جلب توجه خود (به عنوان مثال، بلند کردن زانوها، پمپ کردن بازوها، آرام کردن بدن).
مطالب مرتبط: Breathwork for Trail Runners
با توجه به اینکه دنبال کردن یک هدف خاص ممکن است به استراتژیهای خودتنظیمی فعال نیاز داشته باشد، دوندگان میتوانند از اتخاذ تکنیکهای ذهنی برای کمک به تغییر توجهشان به دور از احساسات فیزیکی و تسهیل دستیابی به اهدافشان بهره ببرند.
دکتر جکمن توضیح داد: «در گذشته، مردم معمولاً جریان را به عنوان حالت «بهینه» میدانستند، به ویژه در عملکرد ورزشی. اما این تحقیق، در کنار کار قبلی ما، نشان میدهد که کمی پیچیدهتر از آن است. اگرچه جریان می تواند یک تجربه سعادتمند باشد، اکثر ما احتمالاً می دانیم که گاهی اوقات سودآور است بعد از ما یک دور دشوار را به پایان می رسانیم یا بر یک چالش غلبه می کنیم. در این مواقع، تجربه ای که ما آن را “حالت کلاچ” می نامیم، ممکن است خوشایند نباشد در حال حاضر، زیرا احساس می کنیم سخت کار می کنیم، اما استفاده از استراتژی های ذهنی مناسب برای دستیابی به اهداف مورد نظر می تواند به ما این احساس را بدهد که تجربه مثبتی داشته ایم. بنابراین، وضعیت کلاچ ممکن است مفهوم مفیدی برای ما باشد، به خصوص زمانی که نیاز به حفاری عمیق در مسیرها داریم.
خبرنامه