این روز زن: با هشتگ ها بس است.


“], “filter”: { “nextExceptions”: “img, blockquote, div”, “nextContainsExceptions”: “img, blockquote, a.btn, ao-button”} }”>

وقتی >”,”name”:”in-content-cta”,”type”:”link”}}”>برای Outside+ ثبت نام کنید، به همه چیزهایی که منتشر می کنیم دسترسی پیدا کنید.

ماه تاریخ زنان است و صندوق ورودی من بیشتر از این طاقت ندارد.

افزایش قابل توجهی در زمین‌ها و محصولاتی وجود داشته است که فرض می‌کنند «زنان را توانمند می‌کنند» و «قدرت دختر» را مثبت می‌سازند. کپی های صورتی و بنفش و خنده دار زیادی از من التماس می کنند تکیه کن، #دختر!

و من از آن خسته شده ام.

زیرا من «توانمندسازی» نمی‌خواهم. من قدرت واقعی و واقعی می خواهم.

توانمندسازی به عنوان یک برند است پر رونق این رونق دارد زیرا تقطیر چیزی است که باید یک ایدئولوژی چالش برانگیز و رادیکال باشد که برای عصر رسانه های اجتماعی مبتنی بر بازار دوباره بسته بندی شده است. دویدن مملو از #فمینیسم دختربچه و توانمندسازی کاذب است که قصد دارد زنان را بالا ببرد، در درجه اول با گفتن ما به خرید چیزی مبهم و انتزاعی “قدرت بخش” در حالی که ما یاس کوئین راه ما به بالای تریبون یا اتاق هیئت مدیره است.

این «توانمندسازی» یک تله است.

این «توانمندسازی» به برندها اجازه می‌دهد تا ورزشکاران زن را به کار بگیرند تابلوهای تبلیغاتی در حالی که در صورت باردار شدن از قراردادها خودداری می کنند. این به شرکت‌های چرخ‌دنده اجازه می‌دهد تا “تناسب خاص زنانه” را آزاد کنند و در عین حال سکوت در پی عقب‌نشینی‌های محافظت‌های تولید مثلی داشته باشند. این به مدیران اجرایی اجازه می‌دهد از کارگران زن کم‌درآمد برای به اشتراک گذاشتن اشعار نادرست روپی کاور استفاده کنند که از ما می‌خواهند «زنان را جشن بگیریم» در ۸ مارس. یک وجود دارد حساب توییتر به طور کامل به پیوند دادن جشن های توخالی شرکت ها با داده های مربوط به شکاف دستمزد جنسیتی اختصاص داده شده است. در حین نوشتن این قطعه، پیشنهادی از یک برند دریافت کردم که در آن همه تصاویر آن زنان در ماه مارس نمایش داده می‌شود، و همچنین پیوندی به یک مطالعه علمی برای ارزیابی اثربخشی محصول آن‌ها برای تغذیه بهبودی ارائه داد. کاملا بر روی مردان

شعارهایی مانند «قدرت دختر» و «زنان جهان را اداره می‌کنند» می‌توانند این حقیقت را تحریف کنند که در حال حاضر، ما خیلی دنیا را اداره نمی‌کنیم. فقط از هر 100 سناتور 24 نفر زن هستند، و کمتر tیک سوم (28٪) از مجلس زنان است طبق جدیدترین داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط Camber Outdoors، تنها 10 درصد از مدیران اجرایی Fortune 500 زن هستند و تنها 15 درصد از شرکت‌های خارج از خانه توسط زنان رهبری می‌شوند. تنها 32 درصد از پست های هیئت مدیره در صنعت فضای باز را زنان اشغال می کردند (زنان 46 درصد پست های غیرمدیری و 48 درصد نیروی کار را تشکیل می دادند – به این معنی که تقریباً نیمی از کارگران این صنعت را زنان تشکیل می دادند. به سطوح مدیریتی، رهبری یا اجرایی نمی رسند). این با عدالت واقعی یا “اجرای” هر چیزی فاصله زیادی دارد.

تصویر قابل پیش بینی است. پاستیل‌های زیبا و فونت‌های نرم و لطیف تصاویری از بدن‌های خندان و معمولاً جذاب را پوشش می‌دهند. پیام ضمنی این است که زیبا، کوچک و دلپذیر ماندن در بازار، کلید «توانمندسازی» است. این پیام، واقعیت های قدرت زنانه را به یک کپی تبلیغاتی خنده دار و غیر تهدید آمیز کوچک و تحریف می کند. شاید او با آن به دنیا آمده باشد، شاید این تقلبی ارزان از همبستگی جنسیتی واقعی باشد که قصد دارد ما را از کسب قدرت واقعی منحرف کند!!

توانمندسازی اغلب از نابرابری برای اهداف خود سوء استفاده می‌کند، به زنان می‌گوید «به سمت خود متمایل شوند»، یا از ما می‌خواهد که اعتماد به نفس بیشتری داشته باشیم یا خود را بپذیریم، در حالی که برای از بین بردن سیستم‌هایی که فرصت‌های زنان را در محل کار محدود می‌کنند، کاری انجام نمی‌دهیم، یا وسواس فرهنگ ما را در تلفیق ارزش زنان تخریب می‌کند. با بدن فیزیکی او و توانایی پذیرش و دوست داشتن آن بدن (مثل آن هاست تبلیغات Dove انجام نداد هر چیزی!!).

توانمندسازی همیشه یک کلیدواژه بازاریابی نبود. برخاسته از علوم اجتماعی و کار جولیان راپاپورت، اشاره به فرآیندی است که طی آن یک فرد به حاشیه رانده شده شرایط سیستمی سرکوب خود را درک می کند و می تواند علیه آن سیستم ها اقدام کند. برای دلسرد کردن پدرگرایی و تجلیل از جوامعی که مشکلات را به روش خود حل می کنند، استفاده شده است. بر ایمان به فرد تأکید می‌کرد و در عین حال مسئولیت‌پذیری نسبتاً زیادی را برای انجام اقدام قائل بود.

حالا ما آن را به هشتگ تبدیل کرده ایم. این آگاهی را جایگزین کنش معنادار، مصرف به عنوان کنشگری می کند.

توانمندسازی واقعی نمی‌تواند و نمی‌تواند در برابر خواسته‌های بازار سر تعظیم فرود آورد یا در برابر سیاست‌های محترمانه سر فرود آورد. آشفته، بلند، زیبا، تهدیدآمیز و قدرتمند، مانند واقعیت های زندگی شده زنانگی کار فمینیسم این نیست که خود را برای فرهنگ گسترده تر خوشایند نشان دهد. این است که فرهنگ گسترده‌تر را به‌طور ریشه‌ای دوباره تصور و تغییر دهیم تا عادلانه باشیم. این سخت و ترسناک خواهد بود، اما یک چیز مسلم است: این کار خواهد شد ناز نباش، و احتمالاً هیچ موجودی را جابه‌جا نمی‌کند.

توانمندسازی واقعی نه یک ایده زیبا و نه قابل فروش است. نباید غیر تهدید کننده یا از نظر تجاری موفق باشد. آی تی باید تهدید کننده تلقی شود زیرا وضعیت موجود و نظام های کنونی قدرت را تهدید می کند. ممکن است حتی یک سوتین ورزشی هم به فروش نرسد، اما زندگی خیاطانی که سوتین‌های ورزشی ما را می‌سازند، به‌طور اساسی بهبود می‌بخشد. این فرهنگ را تهدید می‌کند که هنوز هم بسیار غرق در نابرابری است، و «توانمندسازی» به ما این امکان را می‌دهد که به این واقعیت اساسی بدون بهبود آن اشاره کنیم.

«توانمندسازی» از سیاست های مادی جدا شده است، به این معنی که چیزهای آشفته حمایت از حداقل دستمزد (اکثر کارگران حداقل دستمزد زنان هستند)، مرخصی با حقوق جهانی والدین (ایالات متحده تنها کشور توسعه یافته بدون آن است) و عدالت باروری (از کجا شروع کنیم). این یکی؟!). اغلب اوقات، بازاریابی مبتنی بر «توانمندسازی» ما را از کار چالش برانگیز و حیاتی که باید انجام شود، یعنی بررسی سیستم‌های قدرت و برچیدن سیستم‌هایی که ادعا می‌کنند از زنان حمایت می‌کنند و در نهایت همه جنسیت‌های غیر مسلط را به حاشیه رانده‌اند، منحرف می‌کند.

وقتی برندها و سازمان‌ها می‌گویند که می‌خواهند «زنان را توانمند کنند»، می‌شنوم: «ما می‌خواهیم اعتباری را برای سر زدن به سمت برابری جنسیتی بدون انجام هیچ کاری برای اصلاح ساختارهایی که به‌طور تاریخی امکان سرکوب جنسیت‌های به حاشیه رانده شده را انجام دهیم، دریافت کنیم. نقش در آن فرآیند خداحافظ!».

من کمتر به اینکه یک زن قوی را در پست اینستاگرام 8 مارس خود قرار دهید، اهمیت نمی دهم، و بیشتر به این موضوع می پردازم که تقسیم بندی جنسیتی اتاق هیئت مدیره شما چیست، چقدر به عدالت باروری پرداخت کرده اید، و سیاست مرخصی والدینی شرکت شما چیست. ما نیازی به عکس زیبای اینستاگرام نداریم که به ما بگوید چقدر قوی هستیم (می فهمیم!)، اما چیزی که به آن نیاز داریم دنیایی است که برای زنان صاحب قدرت آماده شده باشد.

اعطای قدرت به زنان به طور اساسی وضعیت موجود را تغییر می دهد. این به معنای توجه به نیازهای مراقبین در محل کار خواهد بود. این به معنای بررسی ساختار پرداخت خواهد بود. این به معنای بررسی این است که چه کسی را واقعاً در دنیای خود شایسته می بینیم.

خرید پیراهنی که روی آن نوشته «Girl Power» (باور کنید من سه تا دارم) بسیار ساده‌تر از این است که مطمئن شوید شرکت شما دارای سیاست‌های پرداخت منصفانه و شفاف، ساختارهای حمایتی برای مراقبین، ساعات کاری انعطاف‌پذیر، تعویق بارداری است. برای ورزشکاران، که قرعه کشی مسابقه شما به طور فعال علیه ثبت نام کنندگان زن تبعیض قائل نمی شود، و قراردادهایی که از واقعیت کامل یک ورزشکار زن بودن پشتیبانی می کند.

این چارچوب قدرت دخترانه تحقیرآمیز است زیرا فرض می‌کند که دلایل تداوم نابرابری به این دلیل است که ما اعتماد به نفس لازم برای رسیدگی به آن را نداشته‌ایم، و شاید اگر من فقط یک کلاه صورتی دیگر یا ناستی خریداری می‌کردم، تا الان یک رئیس‌جمهور زن داشتیم. تی شرت زن!

این طعمه و سوئیچ یواشکی «توانمندسازی» است: مدعی است که نیازهای حاشیه نشینان را برطرف می کند، در حالی که در نهایت به کسانی که از قبل قدرت دارند خدمت می کند و ثروتمند می شود. این قدرت را نشان می دهد در حالی که واقعاً فقط فقدان آن را آشکار می کند، و ما را فریب می دهد تا از اینکه حتی فرصت خرید را داریم سپاسگزار باشیم.

بنابراین، در این روز زن، من از همه ما دعوت می‌کنم تا در نحوه تعامل خود با پیام‌رسانی پیرامون توانمندسازی به طور اساسی تجدید نظر کنیم و بپرسیم. سخت است سوالات برندها، سازمان ها و مهمتر از همه، خودمان برای انجام دادن دشوار، کار زیبای ساختن دنیایی عادلانه تر

سعی کنید آن را روی یک تی شرت بپوشید!