شنبه گذشته، ماراتن اولترا ماراتن 50 مایلی Blacks to the Beacons 2022 را دویدم. این مسابقه 52 مایلی بر فراز کوه های سیاه و برکن بیکن ها در ولز، با ارتفاع حدود 11000 فوت (3300 متر) بود.
من با زمان تراشه 14:30:56 به پایان رسیدم و در رده 29 قرار گرفتم (بیست و یکم در رده سنی من). این یک مسابقه سخت با فاصله و ارتفاع ترکیبی بود!

نکات برجسته
در اینجا برخی از نکات برجسته من است (البته به غیر از اتمام Blacks to the Beacons 50):
- ملاقات و دویدن در کنار چند دوست جدید فوق العاده علاقه مند (سلام تام و ابی!)
- فتح کوه های سیاه و قله های برکن بیکن از جمله قلم و فن، بلندترین قله در ولز جنوبی.
- دویدن در امتداد و پایین خط الراس Brecon Beacons در اوایل عصر با شروع غروب خورشید.
- CP3 (پارکوود) و زنگ گاو خندهدارشان که بعد از اینکه در نزدیکی دره آنها را از دست دادیم، ما را به گله میرسانند.
در اینجا چند عکس برجسته وجود دارد.






آماده سازی مسابقه
من و همسرم برای آخر هفته یک ون کمپینگ کرایه کردیم و در یک زمین تعیین شده در همان نزدیکی چادر زدیم. ما ثبت نام مسابقه ام را عصر جمعه انجام دادیم. مسیرهای بی حد و حصر کارآمد و بسیار خوب سازماندهی شده بودند.
آنها بسته مسابقه من را برای شرایط اجباری بررسی کردند و ردیاب GPS و پیش بند من را به من دادند.
در بازگشت به محل کمپ برای عصر، مدتی را صرف بسته بندی مجدد و سازماندهی جلیقه مسابقه خود کردم.

در اینجا لیستی از وسایل من است:
- جلیقه دویدن Salomon Adv Skin 12
- تیرهای در حال اجرا با فاصله الماس سیاه کربن Z
- چراغ جلو لدلنسر NEO10R
- جعبه کمک های اولیه با انواع باند، گچ، موچین، فضا / پتو فویل و …
- گارمین فنیکس 7
- لیوان تاشو
- 2 عدد فلاسک نرم 500 میلی لیتری سالومون + بسته آبرسانی 2 لیتری سالومون
- ژل ضد باکتری
- ضد آفتاب
- پودر باد دم در کیسه ای برای پر کردن مجدد و همچنین قرص های الکترولیت SiS
- دستکش، Beanie، کلاه دویدن باف
- کمربند دویدن برهنه
- کفپوش های بلند ضد آب
- ژاکت دویدن سالومون ضد آب
- سوت زدن
- پاوربانک Anker PowerCore 5000
- کابل شارژ USB برای چراغ جلو و تلفن
- تلفن همراه
- نوار K
- جوراب یدکی
برای خود کیت دویدن، با موارد زیر شروع کردم:
- لایه پایه Odlo
- پیراهن دویدن Odlo
- جوراب فشاری استقامتی دانمارکی
- کمربند دویدن برهنه
- گارمین فنیکس 7
- دستکش + Beanie برای صبح سرد
- کفش دنباله دار Hoka Speedgoat 5
کیف رها کنید
من یک کیسه قطره برای CP4 (Parkwood) تنظیم کردم. لوازم یدکی مختلف و تکه های اضافی غذا و نوشیدنی بسته بندی شده داشتم. لوازم یدکی اصلی که می خواستم عبارت بودند از:
- کفش (من یک جفت کفش دنباله دار Hoka Speedgoat 4 قدیمی خود را اضافه کردم)
- مجموعه اضافی از تیرهای دویدن کربن الماس سیاه Distance Z (من یک مجموعه یدکی دارم که برای من خیلی کوتاه است، اما اگر ست اصلی خود را شکستم خوب است که داشته باشم)
- جورابهای یدکی بیشتر و مجموعه دیگری از جورابهای فشرده (من متوجه شدم که این جورابها واقعاً به جلوگیری از تورم پا در زمانی که تمام روز روی پاهای خود هستید کمک میکنند)
- شیرینی های ژله مایناردز، اسنیکرز، کک، لوکوزاد، الکترولیت های بیشتر
- تعویض یدکی شورت و پیراهن دویدن (لایه پایه و پیراهن آغشته به عرق را در CP4 عوض کردم و عالی بود!)
Running the Blacks to Beacons 50 مایلی اولترا
شروع کنید
صبح یک کاسه سریع غلات خوردم و یک قهوه کوچک خوردم. یک تکه نان تست کره بادام زمینی و یک موز برداشتم و با فاصله کمی از محل کمپ به سمت سالن دهکده محلی دویدم. اتوبوسها برای انتقال همه دوندگان به خط شروع نزدیکتر به کوههای سیاه وجود داشتند.

صبح سرد بود، اما در حال حاضر شروع به گرم شدن کرده بود. از نظر آب و هوا روز خوبی داشتیم.
مایلهای اولیه آهستهتر پیش میرفتند، زیرا برخی از صعودهای شیبدار وجود داشت و البته همه جمعتر بودند. هنگامی که همه ما صعود به کوه سیاه را آغاز کردیم، تیرهای دویدن مستقر شدند.


پس از صعود اولیه، توانستیم کمی پهن شویم و از دویدن در امتداد خط یال لذت ببریم.

وسط
من با ابی (دوست جدید دنباله دار!) و چند نفر دیگر در امتداد مکان های تجاری این طرف و آن طرف دویدم. تمرکز من این بود که تا حد امکان ضربان قلبم را در ناحیه چربی سوزی پایین نگه دارم. هدف ساده این بود که مسابقه را با زمان گل حداکثر 16 ساعت به پایان برسانیم.
ایست های بازرسی عالی بودند و پایداری خوبی داشتند. الکترولیت / آب میوه / کک و همچنین تنقلات شور و شیرین. همه بسیار مفید بودند و دوباره پر کردن ما را برای ما انجام دادند.
در CP2 (نزدیک رودخانه Usk) ما با چیپس داغ خراب شدیم. در CP3 (Parkwood) ما گزینه یک نوشیدنی گرم را نیز داشتیم!

با دویدن به CP3 با دنباله جدید و دوست فوق العاده تام، صدای زنگ های گاو را شنیدیم. دو کارمند پرانرژی مسیرهای Limitless در آنجا کاملاً عالی بودند (و خنده خوبی نیز به همراه داشتند).
از لایه پایه ام بیرون آمدم و یک پیراهن تازه از کیفم پوشیدم. ما کوکاکولا، تنقلات و یک نوشیدنی داغ سریع خوردیم و من دوباره ضد آفتاب زدم تا اشعه های تپنده خورشید را دفع کنم.
من و تام به سمت پایین و اطراف Pontsticill Resevoir حرکت کردیم و ابی کمی پشت سر آن را دنبال می کرد.
این رویکرد اولیه به سمت قله های برکن بیکن بود. مسیر آینده ما را به اطراف و بالا می برد، تقریباً به بالای Pen y Fan می رسیم، سپس دوباره به سمت پایین به سمت CP4 (بازوهای طبقه ای) حرکت می کنیم قبل از اینکه مجبور شویم دوباره از تمام آن ارتفاع بالا برویم، این بار به بالای Pen y. پنکه.
Pen y Fan and the Beacons Elevation
سختی دوم و وحشیانه تر ارتفاع به زودی فرا رسیده بود. نمایه اکنون ما را به بالای رشته کوه، پایین، بالا و دوباره پایین می برد.
سری بعدی عکسهای این بخش فوقالعاده را بسیار سرگرمکننده میدانم، زیرا میبینید که درد در حالات صورت من به آرامی در حال رشد است.




اوایل غروب منتهی به پایان
من و تام در بخش اعظم قسمت آخر مسابقه به هم چسبیدیم. پس از اتمام تمام ارتفاعات سخت رشته کوه بیکنز، خورشید شروع به غروب کرد. روی خط خط الراس شروع به سرد شدن کردیم و یک لایه گرمتر گذاشتیم.
بعد از فراز و نشیب های قبلی متلاشی شدم، دوباره با یک نوار اسنیکرز و مقداری شیرینی هاریبو سوخت گرفتم. تام جلوتر از من حرکت کرد تا ببیند آیا می تواند به هدفش ادامه دهد یا خیر.
فکر نمیکردم بتوانم این حرکت را ادامه دهم، اما گرمای ژاکت دویدن سالومون من همراه با شکلاتهای خوردهشده، باد دومی به من داد. من با سرعت در امتداد خط الراس کوهستان حرکت کردم و از کمی دویدن انفرادی و مناظر زیبا لذت بردم.
به طور معجزه آسایی من توانستم تنها چند صد متر پشت سر تام تا ته آن را نگه دارم. بعد از 45 دقیقه دوباره همدیگر را دیدیم و تصمیم گرفتیم مسابقه را با هم تمام کنیم.
ایست بازرسی نهایی بدون سرنشین بود. غروب فرا رسیده بود و ما دوباره با 2 فنجان کک در میز کوچکی که برای پشتیبانی چیده شده بود سوخت زدیم. اوایل سه چهار نفر را پشت سر گذاشته بودیم و فکر میکردیم چقدر با آنها فاصله داریم که در هنگام فرود آمدن از خط الراس هیچ کس دیگری را پشت سرمان ندیدیم.
آخرین مرحله سیاهان به Beacons 50
ما دوباره به راه افتادیم تا با مسیر کانال در آخرین مرحله مسابقه ملحق شویم.
وقتی داشتیم از آنجا عبور میکردیم و دروازهی گاو را میبستیم، ناگهان ابی از نور کمنور، اواخر عصر، پر از انرژی بیرون آمد. ما بسیار مبهوت شدیم زیرا او اعلام کرد که 3 فنجان کک در CP5 به سمت راست او برگشته است.
ما سه نفر در باقی مانده مسافت تا پایان دویدیم. کانال ها مسطح و خسته کننده بودند. همچنین همه ما بعد از دویدن تمام روز بسیار متلاشی شده بودیم. این بخش از مسابقه سخت بود، اما 3 نفر از ما سرباز کردیم.
چند کیلومتر پایانی نیاز به شعله ور داشت زیرا ما آخرین نور باقیمانده را از دست دادیم. پس از آنچه ابدیت به نظر می رسید در کنار کانال ها ناگهان دهکده روستا را از دور دیدیم. با کمی شادی و هیاهو از خط پایان عبور کردیم.
با در آغوش گرفتن، پنج تا و مدال دور تا دور، وارد سالن شدیم تا استراحت کنیم و کمی غذای گرم در شکممان بیاوریم.
نتایج
تام تقریباً به زمان هدف خود رسید، من از زمان هدف خود 1 ساعت و 30 دقیقه پیشی گرفتم (ما در 14 ساعت و 30 دقیقه تمام کردیم)، و ابی زمان سال قبل خود را 3 ساعت کامل بهبود بخشید!
ماراتون 50 مایلی Blacks to the Beacons 2022 فوق العاده بود. یک تجربه واقعا عالی، رفاقت زیاد، مناظر زیبا، زمین سخت و خاطرات بسیار.
عکس های مراسم رسمی از اندی گیل در فلیکر