سندرم صبح بعد – مجله تریل رانر


این مقاله در شماره بهار 2022 Trail Runner ظاهر می شود. امروز ملحق شو.

“من به مقداری مورفین نیاز خواهم داشت.”

متن به شریک زندگی من، یک پزشک پرستار، در گوش های تحت تاثیر قرار نمی گیرد.

او پاسخ داد: “الاغ خود را از رختخواب بلند کنید و مقداری ایبوپروفن بخورید.”

من فقط آنجا دراز کشیدم صبح روز بعد بود، و من احساس کردم که کسی مرا با یک کیسه چکش کتک زده است، من را از داخل یک گودال سنگریزه کشیده و آنچه را که برای تمرین مدافع NFL باقی مانده بود اهدا کرده است.

شب قبل، بعد از اینکه به تنهایی یک پیتزای بزرگ را خراب کردم، روی تختم بیهوش شده بودم.

در طول روز، دوستم برندان لئونارد و من مسیر افسانه‌ای پرزیدنت رینج تراورس را در کوه‌های سفید نیوهمپشایر انتخاب کرده بودیم. 22 مایل طول با 9200 فوت عمودی، یکی از فنی ترین دوی ها در ایالات متحده است. در شمال شرقی، دوندگان دنباله دار برای آزمایش توانایی خود به تراورس Presi می آیند.

از آنجایی که نیمی از عمرم در حیاط خلوت من بوده است، آشنایی نگرش بیش از حد معمولی ایجاد کرده است. آماده سازی من برای این 20 چیزی از آن عبور می کند؟ یک بلوک آموزشی سه هفته ای که تقریباً به طور کامل در رایانه سپری شد. حالا من پولش را می دادم.

استراوا می‌گوید هر کدام 4000 کالری سوزانده‌ایم… «این چهار پیمانه بستنی خمیر شیرینی است. هر یک.”

سندرم صبح بعد از ظهر معمولاً نتیجه یک طوفان کامل کم تمرینی، اشتیاق بیش از حد و یک روز بزرگ است. برخلاف آنچه در بسیاری از جنبه‌های دیگر دویدن در مسیر پیاده‌روی یافت می‌شود، تحقیقات در این زمینه بسیار ناکافی است. در واقع، من کارشناس برجسته کشور هستم که در طول چندین دهه آن را به طور عمیق مطالعه کرده ام.

ابتدا، یک اسکن ذهنی از بدنم گرفتم – تکنیکی که مطمئنم مربی یوگا من هرگز فکر نمی کرد به عنوان تریاژ استفاده شود. این گزارش ها مانند یک انباشته 50 ماشین جمع شده بودند. عضلات ساق پا یک انقباض با اسپاسم فاصله داشتند. من کاملا مطمئن بودم که تاول های خونی روی پاهایم وجود دارد، اگرچه چند ساعت دیگر طول می کشد تا بتوانم به اندازه کافی کشش را برای تصویر بکشم. سرم از سردرد ناشی از کم آبی می‌تپید، به طوری که فکر می‌کردم به‌طور غیرمنطقی از مصرف مورفین خودداری می‌شود. عبارت پزشکی «استفاده دلسوزانه» که معمولاً برای هفته‌های پایانی فرد در نظر گرفته می‌شود، به ذهن خطور کرد.

طبق سیستم من که به سختی به دست آورده ام، وقتی آماده شروع حرکت هستید، نکته کلیدی این است که به راحتی وارد آن شوید. در این مورد، من 20 دقیقه تمرین رسانه های اجتماعی را انتخاب کردم، به آرامی با یک انگشت تند کشیدن و ضربه زدن. به زودی، اما، مثانه پر دستم را مجبور کرد و بیش از 30 ثانیه یا بیشتر، چرخیدم و ایستادم. پشتم در راه دستشویی ترک خورد، جایی که، بیایید بگوییم، کم آبی بدن و مقداری پف شدید مرد را تایید کردم.

حمام را برای ایبوپروفن غارت کردم و فقط یک بطری نسخه پیدا کردم که زمانی برای پارگی کوچک مینیسک استفاده می‌شد و دوباره برچسب آن را «قرص‌های تریل‌رانینگ» گذاشته بودم. چند قرص مونده بود ولی تاریخ انقضا دو دوره قبل ریاست جمهوری بود. به جست و جو کردن ادامه دادم

“میدونی تو عاشقشی.”

متن بعدی از طرف شریکم زمانی رسید که من به طور معمولی چند پوند قهوه آسیاب می کردم. من دوجین شکلک را پاسخ دادم: گیجی، درد، گریه، و (بله، آنجاست) یک سوزن زیرپوستی.

او همچنان بی تفاوت پاسخ داد: «صبح بعد نیمی از اعتیاد است. شما در مورد یک دسته عجیب و غریب از رنج جویان صحبت می کنید. کیست که دوست نداشته باشد روی کاناپه دراز بکشد و هر سلولی فریاد بزند و از این که چقدر بدبختی طول کشیده است، خوشحال باشد؟»

شادی به طور طبیعی به خودپسندی و تبریک به خود منتهی می شود، که البته مستلزم پاداش است. و در این دوران پرکاری مداوم، چه پاداشی بیشتر از یک روز بدون گناه و انجام مطلقاً هیچ کاری نیست؟

اما همانطور که برندان به زودی به آن اشاره کرد، این تنها پاداش نیست.

برندان را یادت هست؟ نزدیک ظهر، ناله‌های دردناک به من نشان می‌داد که یا از کما بیرون می‌آید یا نفس‌های آخرش را می‌کشد. برندان از پلکان مارپیچ پایین افتاد، به نور خورشید که از پنجره عکس عبور می کرد برخورد کرد و پس زد. یاتاقانش را به دست آورد و سپس به تلفنش اشاره کرد.

او مشاهده کرد: «استراوا می‌گوید هر کدام 4000 کالری سوزانده‌ایم»، سپس مکث کرد و کمی در ذهنش ریاضی انجام داد. «این چهار پیمانه بستنی خمیر شیرینی است. هر یک.”

خب، من مجبور شدم برای ایبوپروفن بیرون بروم. کفش‌هایم را سریع‌تر از هر کاری که در طول روز انجام می‌دادم، پوشیدم، و ردیف‌هایی از درب‌های رنگارنگ بن و جری را در فروشگاه رفاه محلی تصور کردم. درد واقعی است اما جنبه های مثبت خود را دارد.

داگ مایر در شامونی فرانسه زندگی می‌کند و در آنجا با کروسانت‌های شکلاتی-بادامی و یک یا دو لیتر کافه آو لیت، سندروم صبح بعد از ظهر را مدیریت می‌کند.