
این مقاله برای اولین بار در شماره زمستان 2021 خبرنامه فصلنامه ATRA Trail Times ظاهر شد و توسط ژانل لینکز که در کلرادو به دنیا آمد و بزرگ شد. او در حال حاضر خارج از بولدر است که در آنجا به عنوان باغبان کار می کند. همچنین، او یک دونده رقابتی است که اخیراً توسط عضو سوئیچ بک ATRA inov-8 حمایت شده است.
با تماشای لغزش آرام خورشید در پشت کوه سبز، هوس می کنم که دستی را دراز کنم، گویی به سوی دوستی که در حال سقوط است. نگاهی به ساعتم می اندازم و به صورت چشمک نمی زند که ساعت 3:00 را می خواند. و من هنوز یک ساعت و نیم از کار باقی مانده تا بتوانم برای دویدن بیرون بروم.
زمان سختی از سال برای انسان بودن در نیمکره شمالی است. همانطور که پنجره نور ما به سرعت کوتاه می شود، سرما بی رحمانه آرام می گیرد و منتظر است تا هر قاب شکننده ای از گوشت را که وارد تاریکی زمستانی خود می شود در آغوش بگیرد. این توصیف ممکن است به شما حس ترس وجودی را بدهد که من شخصاً وقتی پاییز جای خود را به ماه های زمستان می دهد احساس کرده ام. به عنوان یک دونده، روزهای سرد کوتاه تمایل دارند که سرگرمی مورد علاقه من را به شدت دلهره آور کنند و مطمئن هستم که این موضوع برای بسیاری از افراد صادق است. احساس ناخوشی عمومی میتواند همراه با برف در افراد مستقر شود و برای برخی ممکن است احساس افسردگی شدیدتری ایجاد شود.
مطالعات نشان داده اند که SAD (اختلال عاطفی فصلی) به شدت با کمبود ویتامین D مرتبط است و اینکه بیرون رفتن برای یک دویدن آفتابی همراه با خوردن غذاهای غنی از ویتامین D مناسب می تواند به افراد کمک کند تا با روزهای تاریک تر کنار بیایند. من تمام عمرم را در کلرادو زندگی کردهام و روزهای آفتابی زیادی در زمستان داریم، بنابراین اگرچه مطمئن هستم که این نکات میتواند به کاهش این ناراحتی فصلی کمک کند، احساس میکنم کمی بیشتر برای آن وجود دارد.
می دوم تا احساس آزادی کنم. یک جفت کفش می اندازم و به سمت مسیرها می روم. این به من اجازه میدهد تا آزمایشها و مصیبتهای زندگی روزمره را پشت سر بگذارم. با این حال، زمستان به من احساس محدودیت داده است. من باید برنامه ریزی کنم که قرار است چه چیزی بپوشم، فقط مسیرهای خاصی را اجرا کنم و با تمایل روزافزون به دویدن منحصراً در مسیرهای پیاده رو، احساس می کنم که در این زمان از سال دویدن بیهوده است. یورتمه سواری در زمین های گل آلود اما، مسیرهای پرپیچ و خم در میان جنگلها و کوهها راهی برای جذب روح بارها و بارها به سمت خود دارند.
اکنون ساعت 4:30 است و من از آلونک باغ کوچک بیرون می روم، جایی که روزانه کارت ساعتم را زیر چند قله 8000 فوتی می زنم. با بالا رفتن از مسیر، آخرین نفس گرگ و میش، خنک کننده بنفش را به آبی متورم شب بازدم می کند. بهعنوان یک دوندهای که معمولاً آمادگی لازم را ندارد، چراغ پیشانی به من بسته نشده است، اما میخواهم در مسیری بدوم، میخواهم احساس آزادی کنم. بنابراین، کمی آهسته تر از حد معمول و خیلی بیشتر از همیشه سپاسگزارم که می بینم چند نفر دیگر به سمت چهره های نمادین این شهر در حال حرکت هستند.

جانل (شماره 53) در مسابقات ماراتن تریل USATF 2021.
من دوست دارم صخرهها را تماشا کنم که در سایهها محو میشوند و به تدریج در مسیر ناپدید میشوند تا زمانی که یک نوار خاکستری یکنواخت جلوی من کشیده شود و در میان غولهای تاریک کاج پوندروسا پیچ در پیچ باشد. پاهایم را بالاتر میبرم، سبکتر و سریعتر قدم میگذارم، اجازه میدهم بدنم دنبالهروی را حس کند. سرعت من بالا میرود – هر دوندهای میتواند به ظاهر فوقالعاده سرعتی که در شب روی پاها میتابد، گواهی دهد. در اینجا من این را احساس می کنم و آگاهی افزایش یافته با تنش درونی که از جسارت به ناشناخته ها ناشی می شود. من خودم را به عنوان حیوانی که هستم احساس می کنم و در محیطی حرکت می کنم که مناسب حرکت من است. ابرهایی که نیمه کامل ماه را پنهان کرده اند دور می شوند، کف جنگل نقره ای است، هوای من خنک است و برای لحظه ای کاملا آزادم. دنیای من کامل است
دویدن در مسیر، آدم را مجذوب می کند، به چالش می کشد و رمز و راز می کند. این روح را عمیقتر و عمیقتر به فضاهای باستانی وجود میکشاند که گونههای ما برای غذا، بقا و شادی مطلق از آن عبور کردهاند. فصل زمستان ممکن است پنجره نور ما را کمرنگ کند، اما پنجره تجربه هرگز به سرمایه گذاری روح بسته نمی شود. اکنون، به هیچ وجه روزانه در تاریکی دنباله رو دویدن نمی کنم. همچنین آن را به عنوان یک ماجراجویی معنوی برای همه توصیه نمی کنم. چراغ جلو آشکارا یک ابزار مفید است، اگرچه بدون شک دامنه دید شما را به یک تونل محدود می کند. با این حال، در سیستمی که کمتر با آن آشنا هستم، ممکن است یکی را انتخاب کنم.
به کنار چراغهای جلو، نکتهای که من به آن اشاره میکنم این است که جهان مملو از امکان است، و در مواقعی تصور محدود مجموعهای از احتمالات فروپاشیده – یعنی یک واقعیت منحصربهفرد – را برای کل اشتباه میکنیم. دویدن در مسیرهای پیادهروی در شب یکی از راههایی است که من برای شکستن واقعیتی که قبلاً به عنوان تنها امکان برای کل فصل سال اشتباه میکردم، پیدا کردهام. اسکیمو، کفش برفی، پرنده برفی، و نقاشی منظره زمستانی چند احتمال دیگر هستند که میتوانم به آنها فکر کنم که میتوانند دنیای جدیدی از تجربه را در طول یک زمان بالقوه امتحانی از سال باز کنند. خط آخر – روح انسان مسافری بی باک است اگر فقط اجازه داشته باشد آزادانه بدود.