زک بیتس عاشق آمار است. از زمانی که کودک بود، رکوردهای طولانی ترین، کوتاه ترین، سریع ترین، سردترین یا گرم ترین رکوردهای گینس را به ثبت رساند. او می توانست رتبه اسکویل را برای هر فلفل تند بخواند. از آنجایی که اوتیستیک است، ذهن او همیشه اینگونه کار کرده است. او دوست داشت روی موضوعات خاص تمرکز کند و شماره ها با او تماس می گرفتند.
به همین دلیل است که او برای دویدن افتاد. او در سال اول دبیرستان خود به تیم های کراس کانتری و پیست پیوست و روابط عمومی و سرعت هم تیمی هایش را حفظ کرد. در نهایت، دید او به سمت حرفه ای ها رفت. از یوسین بولت گرفته تا زک بیتر، او تمام اعداد شغلی آنها را مطالعه کرد. او هم دچار خارش شد.
رانا بیتس، مادر زک میگوید: «او نمیخواست فقط این زمانها را بداند، بلکه میخواست این کار را هم انجام دهد. او از من التماس کرد که در سال آخرش برای یک ماراتن ثبت نام کنم. او واقعاً به چیزهای طولانی تر در مسیر علاقه مند بود. او می خواست حتی دورتر برود.»
به دلیل همهگیری، اکثر ماراتنهای سال آخر او لغو شده بودند. بنابراین، جوان 19 ساله صبورانه تا روز فارغ التحصیلی در ماه مه 2021 صبر کرد. آن روز، او به مادرش رو کرد و گفت: “من می خواهم قبل از اینکه 20 ساله شوم، 100 مایل انجام دهم.”
رعنا با این درخواست کنار گذاشته شد. هیچ کس در خانواده آنها دوید. نه پدرش، مادرش، خواهرش یا برادر دوقلویش. حالا زک می خواست در کمتر از 10 ماه سه رقمی اجرا کند. او اجازه داد این ایده برای چند روز باقی بماند تا زک ادامه دهد. “آیا هنوز برای مسابقه 100 مایلی من را ثبت نام کردی؟”
رعنا گفت: «او واقعاً ملایم است و چیز زیادی نمی خواهد. وقتی او چیزی را درخواست می کند، واقعاً آن را می خواهد و ما او را جدی می گیریم. بنابراین، چند کتاب خریدم.»

یک دوره تصادف
رانا متوجه شد که وارد دنیای رویاهای پسرش شده است و در حال تحقیق و تدوین برنامه ای برای زک است تا بتواند 100 مایل را به روشی ایمن و سالم بدود. با ناتوانی زک در برنامه ریزی خود، رانا مجبور شد رویکرد گسترده تری را در پیش بگیرد و به عنوان مربی او عمل کند و به او در مورد هر نیاز لجستیکی برای تمرین آموزش دهد.
رعنا گفت: «همه چیزهای فکری به پایان می رسد، من انجام می دهم. “زک دویدن را انجام می دهد.”
دوره تصادف رانا در چند ماه اول بدون مشکل کار می کرد، اما کتاب ها فقط تا آنجا پیش رفتند. یکی از اولین چیزهایی که او در مورد دویدن از راه دور یاد گرفت، سخاوتمندی جامعه بود. هر چه او هدف را به مردم بیشتر میگفت، افراد بیشتری وارد زندگی زک میشدند.
اول، جان هندریکس، یک اولترانر محلی بود. او دانشی را در مورد پیشگیری از آسیب، تجهیزات و تغذیه برای دویدن در مسافت های فوق العاده ارائه کرد. اما بیش از هر چیز، او دانش سیستم های مسیر محلی را به اشتراک گذاشت و گاه به گاه شریک دویدن زک شد.
وقتی نوبت به تمرین می رسید، زک و رانا برای هر مسیر جدید روندی داشتند. اول، آنها باید با هم پیاده روی می کردند تا زک بتواند با مسیر و نقاط دیدنی که باید جستجو کند آشنا شود. سپس، رانا در ماشین تگ میکرد و بین مسیرهای پیادهروی رانندگی میکرد تا در صورت گم شدن با زک و تماسهای میدانی ملاقات کند.
کار زیادی است، اما رانا می خواهد پیامی را که او و زک می خواهند به اشتراک بگذارند، زنده کند.
رعنا گفت: «لیستی از کارهایی وجود دارد که وقتی متوجه میشوید فرزندتان اوتیسم دارد، انجام میدهید. اما ما باید مراقب باشیم که اجازه ندهیم آن چیزها به اولویت خواسته های فرزندانمان تبدیل شود. ما باید به آنها گوش دهیم، رویاهای آنها را بشنویم. زک خیلی دوست داشت بدود، فقط منابع لازم برای یافتن مسیرها، ثبت نام در مسابقه یا چیزهایی از این قبیل را نداشت. شما نمی توانید فقط بگویید، برای ما خیلی سخت است. ما باید به آنها به عنوان یک فرد احترام بگذاریم و به آنها کمک کنیم تا به رویاهای خود برسند.”
وقتی زک شروع به مسابقه کرد، افراد بیشتری متوجه او شدند. او تا اکتبر، High Mountain Half، Beaver Canyon Marathon، و Do-Wacka-Do Trail Run 50 miler را به پایان رسانده بود. او هر جا که می رفت دوستانی پیدا می کرد و از کسی هم سن و سالش که مسافت هایی را که می دوید شگفت زده می شد. در مسابقات، اوتیسم ویژگی مشخص کننده شخصیت او نبود.
دونده ها با او مثل بقیه رفتار می کردند. برای یک دویدن تمرینی 40 مایلی، زک قرار بود برای Javelina Jundred با هندریکس سرعت بگیرد. هندریکس در مایل 60 ترک تحصیل کرد، اما در منطقه خدمه خبر رسید که زک مایل است قدم بزند.
رعنا گفت: «چنین گشاده رویی و تمایلی از سوی دوندگان وجود داشت. او یکی از پسران اهل بولدر، کلرادو را قدم زد، و آن مرد با شوق برگشت و گفت این لذتبخشترین لذتی بود که او با یک ضرباندار داشت. مرد دیگری از کالیفرنیا او را در مایل 80 انتخاب کرد و زک او را به پایان زیر 24 رساند. داشتن یک سیستم پشتیبانی مانند این جالب ترین چیز است. این دوندگان با ما در تماس بوده اند و به ما کمک کرده اند. این شگفت انگیز است.”
پس از اتمام دوره 50، زک در ماه ژانویه برای Coldwater Rumble 100 ثبت نام کرد و حساب های TikTok و Instagram (@running.farther) را راه اندازی کرد تا پیشرفت خود را به اشتراک بگذارد. سه ماه برای آماده شدن باقی مانده بود، اما زک احساس می کرد که خسته شده بود. رعنا برای راهنمایی او از عمق خود خارج بود، بنابراین آنها به دنبال یک مربی حرفه ای بودند. با اشاره ای از Run Flagstaff، آنها با نیکادموس د لا روزا ارتباط برقرار کردند.
د لا روزا گفت: “همیشه می توانید بگویید که آیا یک دلیل عمیق و ذاتی وجود دارد که کسی 100 مایل انجام می دهد یا خیر، و این اغلب ثابت می کند که آیا آنها هر کاری را که لازم است انجام می دهند یا خیر.” زک دلیل عمیقی برای حضور در آنجا داشت. وقتی صحبت می کند، آن را در چشمانش می بینید.»
آنها مسافت پیموده شده زک را کاهش دادند تا او را از نظر روحی و روانی سالم و جسمی سالم نگه دارند، سپس به آرامی شروع به بالا بردن آن کردند. بزرگترین هفته چهار هفته قبل از روز مسابقه بود: 10، 20، و 30 مایل دویدن پشت به پشت. درست به شکل، زک تمام شکاف های خود را روی نقطه زد.
مطالب مرتبط: برنامه تمرینی برای دویدن 100 مایل
رامبل
تعداد نامتناهی متغیر در یک مسابقه 100 مایلی وجود دارد. اغلب، همه چیز به سادگی پیش می رود تا زمانی که خوب پیش نمی رود. برای زک، تقریباً 80 مایل اول به آرامی طی شد. او زمانی که د لا روزا را به عنوان یک سرعت دهنده برای 20 مایل پایانی انتخاب کرد، خیلی جلوتر از کات آف بود. اما او شروع به ساکت شدن کرد، فقط گاهی اوقات سکوت را شکست.
“اگر پاهای من می توانستند حرف بزنند، می گفتند “چرایییییی!” د لا روزا گفته زاک را به یاد می آورد.
سپس یک مشکل در مایل 88 به وجود آمد. یک تغییر خم کننده لگن زک را مجبور به لنگیدن کرد. آنها حرکات کششی را امتحان کردند، اما این فقط به صورت لحظه ای مؤثر بود. لنگان درنگ کرد، اما آنها فشار دادند.
دلا روزا میتوانست نوجوان را در حال انجام محاسبات در سرش ببیند و تماشا کند که اهداف زمانی او دورتر و دورتر میشوند. از زمانی که او در سال 2008 شروع به دویدن اولتراها کرد، د لا روزا بارها به آنجا رفته بود. در آن لحظه، در ویدئو گرفته شده است، د لا روزا به آنچه می خواست بشنود اگر خود نوجوانش بود فکر کرد.
در مایلهای بعدی، زک سرعت حرکتی دردناک را با سرعت 45 دقیقه در هر نیم مایل کاهش داد. سرانجام، شانسی آنها را در مایل 94 پیدا کرد: یک دونده با دو تایلنول. درد از بین نرفته بود، اما زک دوباره شروع به دویدن کرد و سه مایل 12 دقیقه ای مستقیم را رها کرد. با این کار، پایان کار در محدوده 32 ساعته تضمین شد.
“به این میگن بازگشت!” د لا روزا در این ویدئو به شدت میآید. به این میگن تجمع! وووووووووو!
در خط پایان، خانواده بیتس منتظر بودند. ساعت زاک در شب از بین رفته بود و باعث شد تا برای ردیابی پیشرفت او به متون دلا رزا متکی باشند. سرانجام، متن نهایی وارد شد. زک دوباره کندتر حرکت می کرد، اما آنها یک مایل دورتر بودند.
رعنا دوستی را گرد هم آورد که تمام رشته چادرهای 250 یاردی را در امتداد امتداد نهایی جمع کرد. وقتی زک وارد شد، یک تونل شادی عظیم در انتظار او بود. زاک به د لا روزا نگاه کرد، انگار می خواست اجازه بخواهد از آن عبور کند.
د لا روزا گفت: «تو این را داری.
زک به تنهایی، زیر جمعیت خروشان، دوید. وقتی از پایان رد شد ایستاد و خانواده اش را در آغوش گرفت. زمان او 28:06:36 بود که برای رتبه 38 خوب بود.
رعنا گفت: “من آن لحظه را برای همیشه گرامی خواهم داشت.” “خانواده ما هرگز مثل قبل نخواهد بود.”
ورودی سلطنتی زک با تختی با صندلی کمپینگ و رژه خیرخواهان تکمیل شد. زک که نمیتوانست بایستد زمانی که زمان حرکت فرا رسید، توسط پدر و عموهایش از روی جمعیت بلند شد و مانند یک پادشاه به سمت ماشین حمل شد.
مطالب مرتبط: شما یک ورزشکار نخبه هستید
آنچه در پیش نهفته است
تحرک محدود چند روز طول کشید. پس از یک چرت طولانی پس از مسابقه، زک در نهایت خود را به حمام رساند، تلاشی که او بسیار چالش برانگیز بود. TikTok از پلههایی که برای آهنگ «ماموریت غیرممکن» تنظیم شده بود.
یک هفته بعد، او بهتر حرکت میکرد، و از قبل به اتفاقات بعدی چشم دوخته بود. او Black Canyon 100K و Javelina Jundred را در تقویم سال 2022 دارد، اما به همین جا ختم نمی شود. او همچنین میخواهد Cocodona 250 را انجام دهد، اما این برای ادامه راه است. در حال حاضر، او به دویدن و تعقیب رویای خود بازگشته است.
رعنا گفت: «حتی اگر زک هرگز دوباره کاندیدا نشد، هشت ماه گذشته ما را به عنوان یک خانواده تغییر داده است. هجوم عشق از همه، همه جا، برای این بچه که رویاهایش را تعقیب می کند و آنها را محقق می کند. همه قادر نیستند. به خاطر همه، زک این کار را کرد.»
