

قبل از دویدن با وقت خود چه می کردید؟
همیشه دوست داشتم تناسب اندام را حفظ کنم. پس از آموزش به عنوان یک رقصنده از سنین جوانی، تا دانشگاه (من مدرک اجرای رقص را گذرانده بودم)، تمرکز من همیشه بر تناسب اندام برای سلامتی بود تا اینکه فقط ظاهر خوبی داشته باشم. من عمدتاً کار قدرتی و اصلی انجام میدادم و از کلاسهایی که شامل وزنهها و وزنهها بود لذت میبردم تی آر ایکس. دویدن چیزی بود که من از آن طفره می رفتم و مطمئناً چیزی نبود که هرگز مشتاق انجامش نبودم
چه چیزی باعث شد که به عنوان اولین مسابقه دوی خود تصمیم به ماراتن بگیرید؟
عمویم تشخیص داده شد بیماری پارکینسون چند سال پیش با تماشای افول سریع او و تأثیری که بر خانواده داشته است، همیشه احساس ناتوانی میکردم، که بسیار سخت است وقتی به کسی که رنج میکشد نزدیک هستید. او بسیار خوش شانس بود که در سال 2011 یک عمل تحریک عمیق مغز را دریافت کرد، که مطمئناً کیفیت زندگی او را به شدت بهبود بخشیده است، اما همچنان این بیماری ناتوان کننده است. من می خواستم شخصا کاری انجام دهم تا به یافتن درمانی برای این بیماری وحشتناک کمک کنم. من در دویدن بسیار بد بودم، 10 دقیقه برای من طولانی بود، و این در میان همه همسالان و خانوادهام رایج بود. یکی از چیزهایی که میدانستم مردم به آن کمک مالی میکنند، دویدن من در ماراتن است، بهویژه در یکی از نمادهای لندن. من وارد شدم VLM2014 در آوریل 2013. در ماه اکتبر متوجه شدم که مکانی دارم. نمیدانم به سرنوشت اعتقاد دارم یا نه، اما با توجه به سختیهای رسیدن به یک مکان، دوست دارم فکر کنم که این اتفاق به دلیلی رخ داده است.
خانواده و دوستان به وضوح برای شما مهم هستند – عمویتان چگونه از شما الهام گرفته است؟
عموی من مردی باورنکردنی است و همیشه بوده است. بزرگ شدن او جان و روح حزب بود. سخاوتمند، مهربان، بامزه، نمی توانید عموی بهتری یا شخصی را بخواهید که به او نگاه کنید. او بهترین دوست پدر من است و بنابراین من بسیار خوش شانس بودم که با او به عنوان بخش بزرگی از زندگی من بزرگ شدم. تاثیری که این بیماری روی کسی میگذارد غیرممکن است، ساعتها طول میکشد، و بسیار زیاد است اثرات جانبی که بسیاری از آن آگاه نخواهند شد جان همیشه حس شوخ طبعی خود را در طول تشخیص و زوال ناشی از این بیماری حفظ کرده است. او در مورد آن شوخی می کند، او از آن کتک نمی خورد و قدرت او در مقابل چیزی که در نهایت کنترلی روی آن ندارد غیرممکن است که از آن الهام نگیرد.
دوست دارم بگویم اگر با موارد مشابهی روبرو شوم، همان نگرش را خواهم داشت، اما واقعاً فکر میکنم که شخصیت بسیار کمیاب نیاز دارد که با چنین چیزی مانند او برخورد کند. هر زمان که احساس می کنم نمی توانم برای انجام یک جلسه تمرین اذیت شوم، به این واقعیت فکر می کنم که او نمی تواند چنین تصمیمی بگیرد. او هرگز نمیتواند انتخاب کند که کاندید شود یا نه، این تصمیم برای او گرفته شده است، و این باعث میشود که من برای این واقعیت ساده بسیار سپاسگزار باشم که هر زمان که بخواهم میتوانم این کار را انجام دهم.
چه کسی یا چه چیز دیگری شما را الهام می بخشد؟
من به دلایل زیادی از خیلی ها الهام گرفته ام. خانواده من همه دارای اخلاق قوی و پیوند نزدیکی هستند که هر روز می خواهم آنها را با افتخار انجام دهم. از نظر دویدن، فکر میکنم دیدن دوندههای سریعتر و باتجربهتر معمول است، زیرا همیشه در تلاش برای بهتر کردن، جلوتر رفتن، سریعتر دویدن هستم.
در حقیقت، فکر میکنم اغلب بیشتر از افرادی الهام میگیرم که مدت زمان بیشتری طول میکشد تا همان مسافت را طی کنند و هرگز تسلیم نمیشوند. گفتن این جمله بدون حمایت به نظر سخت است، اما تماشای آن دوندگان نهایی که به راحتی میتوانستند تسلیم شوند وقتی میدانند در پشت میدان مسابقه بزرگی هستند، به سختی کسی در اطراف آنها را تشویق کند، بسیار الهامبخش است. جرات و تعهد واقعی را می طلبد. دوست خوبی که در یک سایت دویدن ملاقات کردم، متأسفانه سال گذشته دچار مصدومیت شد و اولین ماراتن خود (برایتون) را در سال 2014 از دست داد. او امسال آن را کامل کرد، اساساً دو سال تمرین برای تکمیل آن یک مسابقه. این احتمالاً غرور آفرین ترین لحظه من بود، تماشای کسی که مصمم بود بدون توجه به تلاش هایش به هدفش برسد.
در حال حاضر شما به تازگی تکمیل شده است لندن 2 چالش برایتون 100 کیلومتر. چطور بود؟
سخت است! در ماراتن های جاده ای، من با یک استراتژی بسیار متفاوت به سمت همیشگی «خودت را سرعت بده و چیزی را در تانک نگه دار» رفتم. هدف من این بود که در حالی که احساس خوبی داشته باشم، به همان اندازه که میدانم نقاط پایینی در پایینتر از خط وجود خواهد داشت، زیر کمربندم قرار بگیرم.
40 کیلومتر اول را در زمان نسبتاً سریع انجام دادم و احساس شگفت انگیزی داشتم. سپس مشکلات ITB من شعله ور شد و راستش را بخواهید لمس کنید و مدتی بروید که آیا تمام می کنم یا نه. فکر میکنم چند نفر از دوستانی که من را در مسیر دیدند، با توجه به راه رفتن/قطع کردن ناخوشایندم، انتظار داشتند که مجبور به رها شوم. اما، مصمم بودم که تسلیم نشوم، و زمانی که زانو کمی آرام شد، باد دومی گرفتم.
نیمه دوم مسابقه من بسیار کندتر بود – می توانستم بیشتر فشار بیاورم زیرا سوخت رسانی خوب پیش می رفت و در غیر این صورت احساس قدرت می کردم، اما پس از آن خطر بلند کردن کامل را داشتم، و این یک گزینه نبود. تپه آخر داونز در طول 10 کیلومتر آخر مسابقه واقعا سخت بود. این یک صعود بی امان است و زمانی که قبلاً چنین مسافت عظیمی را طی کرده اید تقریباً غیرممکن به نظر می رسد. در علامت 88 کیلومتری به یک ایست بازرسی می رسید و در مقابل شما این تپه عظیم است که مایل ها به سمت آن حرکت کرده اید. اما وقتی به قله رسیدید، مناظر کاملاً خیره کننده هستند و کاملاً ارزش درد را دارند.
اتمام بود خیلی احساسی، احساس غرق شدن کردم و باید بگویم که به خودم افتخار می کنم. این بار دو سال پیش، من هنوز اولین مسابقه ام را انجام نداده بودم (10 کیلومتر بریتانیا در ماه جولای در آمادگی برای ماراتن لندن). به نظر نمی رسد که 10 برابر آن مسافت را کامل کرده باشم. این سخت ترین کاری بود که تا به حال انجام داده ام – اما کاملاً فوق العاده است. من آن را دوست داشتم!
آیا بیشتر هدف یا لذت تمرینی شما هدایت می شود؟
از آنجایی که شروع کردم به شدت از هر ثانیه دویدن متنفر بودم، من صرفاً بر روی هدف پیش رو متمرکز بودم – جمع آوری پول برای امور خیریه و عبور از ماراتن. در این روند من عاشق دویدن شدم و کمی به مسابقه معتاد شدم. من فکر می کنم سفارش generic ambien این زمانی که برای اولین بار شروع به بهبود می کنید معمول است، یا قطعاً به نظر می رسد آنتی بیوتیک بخر با افرادی که با آنها صحبت می کنم من متوجه شدم که مسابقات خوب هستند زیرا به من هدف می دهد، و چیزی برای تلاش برای رسیدن به آن. تمرینات من همیشه متنوعتر است و نیاز به فواصل دوی سرعت، تکرار تپه و غیره است. اما قطعاً در حال حاضر بیشتر بر روی لذت بردن تمرکز کردهام، و یک دویدن بزرگ در یک پارک بدون هیچ ایده واقعی از اینکه چقدر میخواهم بدوم یا برای چه مدت. یک راه عالی برای کشف مکان های زیبا است. چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد، و دویدن راهی عالی برای انجام آن است.
بنابراین شما یکی از آنها نیستید @stravawankers سپس؟ 🙂
هاهاهاها! فکر می کنم توانسته ام از آن برچسب اجتناب کنم. راستش را بخواهید، به راحتی می توان با وسواس روی سرعت، و ضرب و شتم بخش ها و غیره رانده شد. از آنجایی که تمرین من بسیار متمرکز و متناسب با اهدافم بوده است، خوشبختانه نتوانسته ام با این چیزها منحرف شوم – می توانم قدردانی کنم. چرا مردم انجام می دهند من همچنین فکر میکنم در حالی که برای مثال هرگز به قدم زدن در یک مرکز خرید فکر نمیکنم، اگر مردم را نسبت به تناسب اندام و سلامت خود آگاهتر کند، این فقط چیز خوبی است. اما نه، من مطمئناً به این زودی ها خودم را در حال چمن زنی نمی کنم!
چگونه از نبردهای عاطفی و فیزیکی در چنین رویدادهای استقامتی عبور می کنید؟
بعد ذهنی بزرگترین چالش است. می دانم که اکنون آمادگی لازم برای آن را دارم. کار برای مسابقات معمولاً از قبل انجام می شود، و تا زمانی که من سخت کار کنم و درست غذا بخورم، تنها نگرانی آسیب دیدگی است. دیدن منظم فیزیوتراپی یک راه عالی بوده است حفظ بدنم در بهترین حالت. من حتی قبل از اینکه آسیب ببینم تمرینات توانبخشی انجام می دهم، زیرا نقاط ضعف خود را می شناسم و نمی خواهم مشکلی را خیلی دیر پیدا کنم و هفته ها بیرون از خانه باشم و سعی کنم آن را برطرف کنم.
اما از نظر ذهنی سخت تر است. همچنین هر چه مدت بیشتری بیرون باشید سخت تر است. دویدن با سرعت 10 کیلومتر از ابتدا تا انتها به شما آسیب می رساند، اما می دانید که نسبتاً سریع تمام می شود. یک رویداد استقامتی به آرامی سختتر میشود و زمان زیادی را در ذهن خود میگذرانید که در نهایت همه چیز را زیر سوال میبرید. این یک نبرد دائمی است که “آیا می توانم این کار را انجام دهم، من فقط می توانم متوقف شوم، اوه این است که یک خفگی یا یک آسیب واقعی، خدای من نمی توانم انجامش دهم، به چه فکر می کردم”. فکر میکنم گاهی اوقات خیلی به خودم فشار میآورم، زیرا برای این رویداد پول جمعآوری میکنم، یعنی همیشه از اینکه مردم را ناامید میکنم وحشت دارم و این میتواند به راحتی شما را در یک وضعیت ذهنی منفی قرار دهد. اما زمانی که رنج می کشم و به تسلیم شدن فکر می کنم، به همان اندازه یک فشار اضافی است. این همراه با این دانش که هر بار که فکر میکنم موفق نمیشوم، دارم، فکر میکنم از نظر ذهنی آنقدر سرسخت هستم که بتوانم آن را بسازم. در مورد لجبازی چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد (یک ویژگی خانوادگی که من پیدا کرده ام!)
هاها! شما به وضوح توسط چالشها هدایت میشوید – دیگران در لیست سطل شما چه هستند؟
لیست سطل من تمایل دارد هر بار که یکی را علامت می زنم دو چیز جدید اضافه شود! چند مسابقه وجود دارد که من از انجام آنها ناامید هستم – رفقا، ماراتن دس سابلز، ماراتن نیویورک، مسابقه به سمت سنگ ها. اکنون مکان های بسیار زیبایی برای دویدن وجود دارد که می خواهم کمی بیشتر کاوش کنم. من همچنین باید به زودی یک Skydive انجام دهم – این چیزی است که من برای آن بسیار هیجان زده هستم. صادقانه بگویم، اگر کسی با چالشی پیش من می آمد، احتمالاً قبل از اینکه به چه چیزی فکر کنم، می گفتم بله – من عاشق آزمایش خودم هستم. هر ایده؟
چطور؟ مسیر ساحلی آمالفی – یا الف رویداد مسابقه دنیای گمشده?
این یک لیست سطلی است لانا! چه درس هایی را به دوندگان دیگر منتقل می کنید؟
هنگام شروع خیلی سریع نروید – این کار به راحتی انجام می شود. آهسته تر بروید و مسافت بیشتری را طی کنید سپس به آرامی سرعت خود را افزایش دهید. همچنین، درد دارد. من افراد زیادی را میشناسم که به من گفتند که این کار آسانتر نمیشود، حتی اگر آمارشان نشان میداد که سریعتر یا فراتر رفتهاند. این آسان تر نمی شود، شما فقط سریع تر می شوید فکر می کنم این ضرب المثل است. همچنین آن را کمی تغییر دهید. همیشه بیرون رفتن و پیمودن یک مسیر و مسافت یکسان با همان سرعت یکنواخت می شود. مکانهای جدید را کاوش کنید، تپهها اضافه کنید، بخشهای سرعتی را انجام دهید. همه اینها به بهبود دویدن شما کمک می کند، اما حتی اگر به دنبال پیشرفت نباشید، آن را هیجان انگیز و جالب نگه می دارد.
بهترین توصیه دویدنی که تا به حال به شما داده شده چیست؟
ساعتت را خاموش کن مرحله ای را پشت سر گذاشتم که هر بار که سرعتم به اندازه معمولی نبود، دچار وحشت می شدم. این اتفاق اخیراً در یک مسابقه نیز رخ داد، و در ثانیهای که از سرعت نگاه نکردم، احساس آرامش بیشتری کردم. نیمه دوم من بدون ساعت دقیقاً به همان سرعت نیمه اول من با ساعت تمام شد – به من نشان داد که باید به بدن خود اعتماد کنید، به فناوری تکیه نکنید زیرا می تواند شما را بهتر کند!
کاملا درسته. جامعه دونده چه چیزی به شما داده است؟
بدون آن، نمی دانم که آیا به اولین ماراتن خود می رسیدم یا نه. پشتیبانی و مشاوره باورنکردنی است و چت کردن با چنین طیف متنوعی از افراد، در سطوح مختلف دستاوردها و اهداف، اطمینان به خود و توانایی های خود را بسیار آسان تر می کند. من صادقانه احساس تعلق به درون جامعه می کنم، اما این به من مسئولیت می دهد که بدانم دیگران به من نگاه می کنند (صرف نظر از اینکه معتقدم باید یا نه) – اکنون می توانم به تازه واردان مشاوره و حمایتی را بدهم که در آغاز شروع کردم. .
به کسی که به دویدن/دویدن فکر می کند چه می گویید؟
انجام دهید. احتمالاً در ابتدا آن را دوست نخواهید داشت، من دوست نداشتم. ولی به آن بچسبید و شادی جدیدی خواهید یافت، یک راه جدید برای کاوش، و یک راه عالی برای حفظ تناسب اندام. شما همچنین یک انجمن شگفت انگیز برای عضویت پیدا خواهید کرد!
در سه کلمه داستان دویدن خود را توصیف کنید.
غیر منتظره. مشخص. سرخوشی.
لانا خیلی ممنون از به اشتراک گذاشتن داستانت. آنچه تاکنون به دست آوردهاید باورنکردنی است و نشان میدهد که چگونه میتوانیم وقتی دلیلی داریم از انتظارات خود فراتر برویم. نمی توانید منتظر بمانید تا بشنوم که چگونه با چتربازی خود پیش می روید! #این دختر میتونه
ps غذای مورد علاقه لانا پس از دویدن به اندازه رژیم تمیز معمول او سالم نیست. اما زیبایی دویدن همین است 🙂
اگر از داستان لانا الهام گرفتهاید و میخواهید بیشتر فعال شوید، بازدید کنید بی بی سی “درگیر شوید”
برای بسیاری از مسیرها در South Downs، لطفاً ببینید وبلاگ 10 Adventures https://www.10adventures.com/hikes/south-downs/. من نگاهی انداخته ام و مسیرهای زیادی برای امتحان کردن آن قسمت زیبا از کشور وجود دارد.
جف