پس از یک آسیب مغزی، امید به یک ایستگاه کمکی ماراتن – iRunFar


[Editor’s Note: This article is authored by Henry Howard. Henry is a runner, coach, and founder of the Run Spirited website, which shares great storytelling from a wide variety of running disciplines.]

کتی ریورا مطمئن نبود پسرش آنتونی ریورا، از آنوریسم مغزی او جان سالم به در می برد و متعاقباً از چهار پله ی مشخصی که ایجاد می کرد، سقوط می کرد. هنگام سقوط، او به سمت مخالف سر خود از جایی که آنوریسم رخ داده بود، برخورد کرد و علاوه بر آن دچار آسیب مغزی شد.

پس از ورود به بیمارستان در شهر آیووا، آیووا، یک ساعت از خانه آنها در داونپورت، وضعیت او به حدی وخیم بود که پزشکان با ورود اعضای خانواده، عمل جراحی را برای متوقف کردن خونریزی انجام دادند. زمانی که جراحان ظاهر شدند، برای جراحی دوم برای برداشتن فلپ استخوانی به دنبال تایید خانواده بودند.

کتی می‌گوید: «پزشکان می‌خواستند فلپ دوم استخوانی را آزاد کنند تا تورم کاهش یابد. او می‌توانست در عمل جراحی بمیرد. اما اگر آن فلپ را بر نمی داشتیم قطعاً می مرد.»

کتی هفته ها یک شب پیش او ماند و امیدوار بود، دعا می کرد و متعجب بود.

آنتونی ریورا و پدر - ورزش سه گانه

آنتونی ریورا (سمت چپ) و پدرش، رونالد، قبل از تصادف او در مسابقه سه‌گانه محلی. همه عکس ها از متیو ریورا است.

آمدن به خانه

خانواده ریورا همیشه با رویدادهای در حال اجرا همراه بوده است. آنها با هم بر پایگاه امداد مایل 88 در مرکز نظارت می کنند هنپین صد مایلکه هر ماه اکتبر در استرلینگ، ایلینوی برگزار می شود.

کتی نقش رئیس خدمه، سازمان دهنده و تشویق کننده را بازی می کند. رونالدهمسرش، خانواده را برانگیخت تا اشتیاق او به دویدن را دنبال کنند. تقریباً همه فرزندانشان از جمله متیوآنتونی، رایان، و مانوئل، دونده هستند. در حالی که خواهرشان، اولیویا، نمی دود، او مرتباً در پایگاه امداد داوطلب می شود. او همچنین نقش مهمی در بهبودی آنتونی داشت.

پس از تصادف آنتونی در ژوئن 2019، افکار والدین و خواهر و برادرهای او دور از وانت بار بسته، ایستگاه های امدادی یا خطوط پایان بود. خانواده نزدیکش او را با عشق، شفقت و حمایت احاطه کردند، زیرا او با یک پیش‌بینی بد روبرو شد. آنتونی که در زمان سقوط 41 ساله بود، پس از یک سال در یک مرکز مراقبت طولانی مدت حداقل سود را به دست آورد. وزن او از 185 به 114 پوند کاهش یافت.

متیو توضیح می‌دهد: «زمانی که کووید-19 شیوع پیدا کرد، ما را از ملاقات طولانی‌مدت با او، مراقبت از او و اطمینان از اینکه به درستی از او مراقبت می‌شود، محدود کرد. دو ماه پس از همه گیری، ما او را ندیده بودیم. ما واقعاً نمی دانستیم چه اتفاقی دارد می افتد.»

کتی که از عدم پیشرفت و محدودیت های ملاقات پسرش ناامید شده بود، به دنبال این بود و اجازه دریافت کرد تا او را به خانه بیاورد و مراقبت از او را فراهم کند. این یک حرکت غیرعادی بود. اگرچه متخصصان پزشکی مخالفت کردند، اما در نهایت موافقت کردند. خانواده و دوست آنتونی گرد هم آمدند و با هم کار کردند.

متیو می گوید: «در آن زمان، او عملکردی نداشت. او در اصل مثل یک بچه دو ساله بود. از طریق لوله به او غذا می دادیم. هر دو ساعت یکبار پوشک و تختش را عوض می کردیم. انتظار داشتند که او را برگردانیم، اما نکردیم. ما به مراقبت از او ادامه دادیم و به چرخش در آمدیم تا کمک کنیم.»

این فقط دارویی بود که آنتونی نیاز داشت.

متیو می‌گوید: «در نهایت، ما شاهد پیشرفت‌های زیادی از او شدیم. “مثل این بود که کسی سوئیچ را روشن کرده بود و او بیشتر پاسخ می داد. اونقدرها هم استرس نداشت ما واقعاً فکر می‌کنیم که این به عشق و مراقبتی برمی‌گردد که برای او در مقابل حضور او در یک مرکز مراقبت طولانی‌مدت ارائه می‌کردیم.»

آنتونی ریورا قبل از تصادف

آنتونی قبل از تصادفش مسابقه می دهد.

قوی شدن

در 18 ماه از زمانی که خانواده‌اش شروع به مراقبت از او کرده‌اند، آنتونی گام‌های بزرگی برداشته است: او اکنون خودش را تغذیه می‌کند، خودش را حمام می‌کند و دیگر نیازی به ویلچر ندارد. او مقداری دارو را از طریق لوله تغذیه مصرف می کند و می تواند قرص های دیگر را ببلعد.

او برخی از عملکردهای بازوی راست خود را از دست داد، بنابراین برای انجام برخی فعالیت‌ها مانند پوشیدن جوراب و کفش به کمک نیاز دارد. او بیشتر از طریق پیامک ارتباط برقرار می کند.

کتی می گوید: «او می تواند نام، آدرس، شماره تلفن و مواردی از این قبیل را بنویسد. اما گفتار کامل واقعی ممکن است برنگردد. و بازوی او نیز ممکن است هرگز پایین نیاید. جایی که او در آن قرار دارد ممکن است جایی باشد که قرار است تا آخر عمر باشد. یا شاید یک کلید چراغ روشن شود و همه چیز تغییر کند. پیش آگهی معمولاً حدود پنج سال برای دانستن اینکه آیا بیمار به بهبودی خود ادامه می دهد یا در جایی که در آن است باقی می ماند، است.

آنتونی با گفتار درمانگران و فیزیوتراپیست ها کار می کند و هدف آن بازگشت به کار است.

کتی می‌گوید: «او رزومه‌ای را روی رایانه انجام داد. او واقعاً می‌خواهد سر کار برگردد، اما ما به او می‌گوییم که قبل از اینکه بتواند شغلی پیدا کند، برای راه رفتن و کار کردن با دست و گفتارش باید به فیزیوتراپی برود. امسال پیشرفت‌های زیادی برای او داشته است.» او با افتخار می‌افزاید.

«قبلاً او به سختی می توانست راه برود. درمانگر آمد و به او کمک کرد تا در راهروی من راه برود. حالا از پله ها بالا و پایین می رود. و او می خواهد بدود.»

خانواده ای که با هم داوطلب می شوند، با هم می مانند

آنتونی فعال می ماند، دوچرخه ثابت می کند، حرکات کششی انجام می دهد و راه می رود. او تاکنون سه مسابقه را به پایان رسانده است: یک مایل، دو مایل، و یک 5k.

در فشفشه یک مایلکه در شرق مولین، ایلینوی برگزار می شود، اولین مسابقه او پس از تصادف بود.

کتی به یاد می آورد: «روز بسیار خوبی بود. «بیشتر شرکت‌کنندگانی که دویدند، یا اعضای خانواده یا کارکنان مراقبت‌های بهداشتی و بیماران واقعی مانند تونی بودند که مسابقه را کامل کردند. همه ما از اینکه او این کار را انجام داد بسیار مفتخر بودیم. خودش تمامش کرد و خودش رفت.»

با وجود اینکه او آخر شد، اما لحظه ای به یاد ماندنی بود.

آنتونی یک اسکورت پلیس با آژیر و چراغ های چشمک زن دریافت کرد. و هنگامی که او از خط پایان عبور کرد، داوطلبان بنر خط پایان را دراز کردند تا به او اجازه دهند مانند مسابقه برنده شود.

کتی می گوید: «این او را بسیار هیجان زده کرد. او بهترین چیزی را که می‌توانست به همه می‌گفت، غرغر می‌کرد و ناله می‌کرد، اما می‌دانستم که کاملاً هیجان‌زده است. این یک نقطه عطف واقعاً بزرگ برای او بود، فقط برای اینکه به خودش ثابت کند که می تواند این کار را انجام دهد.”

آنتونی در پیامی به اشتراک گذاشت که دویدن دوباره چه احساسی در او ایجاد می کند. “این باعث خوشحالی من است که می توانم راه بروم/ بدوم. من از فرم خارج شده ام و پاها و دست هایم در حین و بعد از دویدن درد می کنند.

آنتونی نه تنها به عنوان یک دونده در مسابقات شرکت کرده است، بلکه ماه گذشته نیز برای کمک به خانواده خود در پایگاه امدادی هنپین صد، بازگشت. برادرش رایان این سنت را زمانی آغاز کرد که پنج سال پیش برای مسابقه داوطلب شد و تمام خانواده را همراهی کرد – حتی اگر هیچ یک از ریوراها در آن نقطه اولترامارتون دویده بودند.

متیو می‌گوید: «آنها به دنبال کاپیتان‌های ایستگاه‌های امداد بودند و او فکر می‌کرد که این کاری است که ما دوست داریم انجام دهیم. رایان فکر می‌کرد که خانواده می‌توانند به آنجا بروند و به این دوندگان دیگر کمک کنند. سپس ما عاشق این ایده شدیم که در آن مرحله از مسابقه به این افراد کمک کنیم، زیرا این موضوع بسیار عمیق است. ادامه دادن برای آنها کمی آسان تر است.”

در سال 2018، متیو 100 مایل را امتحان کرد، حتی اگر طولانی ترین مسابقه او تا به امروز یک ماراتن بود. او در مایل 88، پایگاه امداد خانواده، DNFed کرد.

مادرش به یاد می آورد: «به معنای واقعی مجبور شدیم او را به ماشین ببریم.

در همان سال، آنتونی اولین اولترا، مسافت 50k را در همان آخر هفته مسابقه هنپین به پایان رساند.

کتی می‌گوید: «وقتی مت ترک تحصیل کرد، به تونی گفت که ادامه دهد. بنابراین آنتونی به راه خود ادامه داد و ما در پایان به ملاقات آنتونی رفتیم. هنوز مقدار زیادی انرژی برایش باقی مانده بود. برای اولین بار که این مسافت را انجام می‌دادم، متعجب شدم که طولانی‌ترین دویدن او بود. ما بسیار مفتخر بودیم که او این کار را کرد.»

آنتونی ریورا - پس از تصادف - مدال مسابقه

آنتونی مدالی از مسابقه Run Your Ice Off در Kewanee، Illinois، که پس از مصدومیت در آن شرکت کرد، در دست داشت.

دوباره بخشی از خدمه

آنتونی در حال خواندن کتابی است که برادرانش به او داده اند. برای کتی دیدن اشتیاق او هنوز به این ورزش هیجان انگیز است.

او می گوید: «او در مورد آن هیجان زده است. من خوشحالم که او می خواهد این کارها را انجام دهد و بلند شود و حرکت کند. بعضی روزها برای او یک مبارزه است. و روزهای دیگر، او آماده رفتن است. پسرها به او می گویند: “قوی بلند شو و دست ها و پاهایت را کار کن.” آنها مشوق های بسیار خوبی برای او هستند.”

در هنپین، او توسط دوندگان اولتر در ایستگاه امداد انگیزه داشت. در ابتدا، آنتونی نمی خواست برود، اما زمانی که حدود ساعت 6 بعد از ظهر به آنجا رسید، وادار کردن او برای رفتن سخت بود. در ابتدا فقط فعالیت ها را تماشا می کرد. اما بعد برای کمک به داخل پرید.

آنتونی به مواد غذایی برای دوندگان اشاره کرد، برای آنها نوشیدنی ریخت و یخ را بازیابی کرد. کتی فکر کرد که وقتی هوا تاریک شد، می‌خواهد برود. آنتونی دو انگشتش را بالا گرفت و دو ساعت دیگر را نشان داد.

آنتونی در متنی نوشت: “من 50k را دویدم و می دانم که ایستگاه امداد در آن نقطه از مسابقه چقدر مهم است.” این باعث افتخار من است که به همنوعان اولتر دونده کمک کنم. احساس می کنم دوباره بخشی از خدمه هستم!»

در ساعت 10:00 شب، او نشان داد که سه ساعت دیگر خوب است.

او می‌خواست تا چهار یا پنج بماند [in the morning]اما دوستش [Dawn Quinones] کتی می‌گوید باید به سر کار می‌رفت. او در نهایت تسلیم او شد و برای او سرد شد. آب و هوا روی او تأثیر می گذارد. بدن او به سرعت ما با گرما و سرما سازگار نمی شود. گاهی اوقات خیلی سریع سرد می‌شود، و گاهی اوقات در همان نیم ساعت یا یک ساعت عرق می‌کند. دمای بدن او فقط در نوسان است و ما فقط متناسب با آن لباس می پوشیم.”

متیو در این سال به عنوان کاپیتان پایگاه امداد خدمت کرد.

او می‌گوید: «حضور آنتونی در آنجا برای من اهمیت زیادی داشت، زیرا می‌دانم که او می‌خواست ۵۰ مایل را در سال ۲۰۱۹ بدود و متأسفانه تصادف کرد. «فکر می‌کنم همه ما از فداکاری و ظرافت خالصی که یک دونده اولتراز هنگام عبور از مرکز امداد ما دارد، تشویق می‌شویم. فقط به ما انگیزه می دهد که، حدس می زنم، به آنها کمک کنیم و راه خود را ادامه دهیم. بنابراین فکر می‌کنم وقتی او آنجا بود، کمی به او روحیه داد.»

آنتونی هنوز هم ویژگی های یک اولترانر را نشان می دهد. نشانه هایی از لجبازی نشان می دهد، اظهار محبت می کند و قهوه می نوشد، گاهی اوقات در ساعت 2:00 یا 3:00 صبح.

مادرش می‌گوید: «وقتی خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌هایش می‌آیند، او با مشت برخورد می‌کند و آنها را در آغوش می‌گیرد. «ابتدا به خاطر صدایی که می‌دهد از او بدبین بودند، اما حالا می‌آیند، سلام می‌کنند و او را مشت می‌کنند و در آغوش می‌گیرند. او مهربان و دوست داشتنی است.»

فضل سپاسگزاری

در منطقه چهار شهر [on the border of Illinois and Iowa]، 500 یا بیشتر از اعضای Riveras نزدیک وجود دارد. در حالی که همه آنها برای روز شکرگزاری با هم نبودند، خانواده ریورا حدود 40 تا 50 نفر برای اولین گردهمایی بزرگ خانوادگی پس از تصادف آنتونی داشتند. و قدردانی کم نداشت.

متیو می گوید: «ما برای همه پیشرفت های او بسیار سپاسگزاریم. این بسیار باورنکردنی است که چگونه یک پزشک به شما می گوید که انتظار زیادی نداشته باشید و ما دیدیم که او چگونه تحت مراقبت طولانی مدت بود. اما پس از آوردن او به خانه، شتاب پیشرفت های جسمی و روحی شگفت انگیز بود. ما بسیار سپاسگزاریم که او چقدر پیشرفت کرده است و تا چه حد ادامه خواهد داد.”

آنتونی خانواده و دوستانش را به خاطر نقشی که در بهبودی او داشتند می شناسد و از آنها قدردانی می کند.

او می‌نویسد: «از اینکه خداوند خوب به من فرصتی دوباره داده است سپاسگزارم. من از خانواده ام، مادر، پدر، خواهر و برادرم و دوست داون که در دوران نقاهت با من بودند سپاسگزارم. من از همه اولی هایم سپاسگزارم [cousins] که از من حمایت می‌کنند و تشویقم می‌کنند که به فشار آوردن ادامه دهم.»

برای نظرات تماس بگیرید

  • آیا آنتونی ریورا، خانواده ریورا و پایگاه امداد آنها در صد هنپین را می شناسید؟
  • آیا کسی را در جامعه دونده می شناسید که تصادف یا بیماری را پشت سر گذاشته باشد و هنوز بتواند بخشی از جامعه باشد؟