![]() |
مدیتیشن، یوگا و پیلاتس برای برخی کارآمد است |
کاش می توانستم بگویم هیچ کدام از اینها تقصیر من نبود. که من عاقل بودم و به بدنم گوش دادم. که روزهای استراحت را گرفتم. این که من کشش داده و فوم رول کردم و آن تمریناتی را که آنها در مقالاتی مانند “هفتصد و هفتاد و پنج و نیم راه آسان برای جلوگیری از آسیب دیدگی” توصیه می کنند انجام دادم. کاش می توانستم بگویم همه این کارها را انجام داده ام… اما، نه.
آنها می گویند: “همه چیز به دلیلی اتفاق می افتد.” با این حال، همانطور که آموخته ام، گاهی اوقات دلیل آن این است که شما احمق هستید و تصمیمات وحشتناکی گرفته اید. من بودم. مسابقه ای که در دوران حرفه ای من بود، و بدنم کاملاً از بین رفت. بنابراین طبیعتاً روز بعد بیرون رفتم و یک تمرین پیست را چکش کردم!
نه داشتم شوخی میکردم؛ من یک نیستم کامل ادم سفیه و احمق. برای یک بار در زندگی ام فکر کردم که کار معقولی را انجام می دهم و چند هفته از دویدن مرخصی می گیرم تا بدنم خودش را ترمیم کند (ببینید، گاهی اوقات می توانم عاقل باشم!). بعد از اینکه دو هفته از زمان استراحت اجباری من به پایان رسید، تصمیم گرفتم با احتیاط دویدن را با دویدن کوتاه و سبک انجام دهم.
نه من نمیتونم بهت دروغ بگم کاری که من در واقع انجام دادم بسیار احمقانه تر بود. بنا به دلایلی، من تصمیم گرفتم که بهترین راه برای بازگشت به دویدن، مسابقه دادن در یک مسابقه 5K و به دنبال آن بلافاصله یک مسابقه 10K در محلی ترکیه تروت است.
![]() |
هر چیزی که برای شما کار می کند … |
مسابقه 5K در کمال تعجب خوب پیش رفت. یعنی چیزی در پاهایم ترکید، پاره نشد یا منفجر شد. احتمالاً باید در حالی که بعد از 5K جلوتر بودم، دست از کار می کشیدم. اما در عوض تصمیم گرفتم دو برابر کنم و سعی کنم 10K را نیز چکش کنم. کمتر از یک دقیقه به مسابقه دوم نگذشته بود که احساس کردم چیزی در لگنم شکست و بلافاصله پس از آن یک سوزش دردناک ایجاد شد. با خودم فکر کردم: “احتمالاً، این احتمالاً خوب نیست.”
خوشبختانه من فقط چند صد یارد با منطقه شروع/پایان فاصله داشتم، بنابراین می توانستم به راحتی به سمت ماشینم برگردم. من میتوانست به راحتی به سمت ماشین من برگشتم. اما… نکردم. درعوض – به دلایلی که هنوز نمی توانم کاملاً درک کنم – تصمیم گرفتم تلاش کنم و روی تلاش فشار بیاورم تا ببینم با چه سرعتی می توانم ده کیلومتر بعدی را تنها با یک پا حرکت دهم. که معلوم شد، به خصوص سریع نبود. با این حال، بعداً چندین میموزا و یک بشقاب بیکن، دردی احساس نکردم.
برای اینکه مطمئن شوم همه چیز را کاملاً خراب کردهام، به جای اینکه بعد از آن به دکتر مراجعه کنم و استراحت کنم و لگن دردناکم را بازسازی کنم، دو ماه بعد را صرف تمرینات ورزشی در Strava با عناوین متناوب روزانه مانند «دوی سرعت در خیابان لومبارد» کردم. روز بعد، «آهسته تکان دادن روی درد لگن راست» و «تلاش برای ثبت رکورد مسیر مایل آبجو عمودی» و سپس «تلاش برای دویدن در اطراف بلوک».
ظاهراً در مقطعی از این همه مزخرفات من حتی به تگزاس پرواز کردم و سعی کردم در مسابقات قهرمانی ملی دوومیدانی 100K Trail ایالات متحده شرکت کنم. احتمالاً شما را متعجب نمیکند که میشنوید به دلیل درد لگن و مچ پا، 20 مایل از مسابقه خارج شدم. اما با این حال، من از اعتراف به این که چیزی به طور جدی اشتباه است خودداری کردم. من در واقع “مصدوم” نبودم. من فقط “در حال کار کردن از طریق یک قلدر” بودم.
اما پس از آن یک روز، در میانه یک سرعت همه جانبه در حالی که سعی میکردم رکوردی از کورس استراوا را در طی یک سفر کاری در آلمان ثبت کنم، آن «نگیل کوچک» ناگهان تبدیل به «Oh S#!t» شد. بعد از ناهار به اتاق کنفرانس برگشتم، به سختی میتوانستم راه بروم، چند هزار میلیگرم چیزی به نام «ماریهوانا» که همکاران آلمانی کمککنندهام به من اطمینان دادند معادل آلمانی ایبوپروفن است، از ذهنم خارج شد. (اگرچه در یک نکته مثبت، معاون ارشد ما خاطرنشان کرد که تحت تأثیر خلاقیت و تفکر خارج از چارچوب من قرار گرفته است).
![]() |
از یک دوست بخواهید فرم شما را ارزیابی کند… |
پس من اینجام… یک ماه بعد و دوازده پوند سنگین تر، و بالاخره توانستم دوباره دویدن را شروع کنم. زندگی من تبدیل به یک داستان هشدار دهنده شده است. تنها اکنون است که یکی از عمیقترین حقایق جهان را درک میکنم – اینکه اساساً فقط دو نوع دونده وجود دارد: مجروح و آنهایی که به زودی مجروح میشوند.
آنهایی از ما که در حال حاضر آسیب دیدهاند، میدانند، هرچند بعد از این واقعیت، که پیشگیری در واقع بهترین دارو است. با این حال برای ما خیلی دیر شده است و بنابراین در خانه می نشینیم و در تاریکی با پرده های بسته کف می کنیم. یخ زدن و استفاده متناوب از گرمای مرطوب روی تکه های متورم ما. مالیدن ملحفه هایی با ظاهر عجیب و بدبو بر روی رباط های دردناکمان. خوددرمانی با مقادیر انبوه ایبوپروفن، و گاهی اوقات چیزهای سخت تر – شراب، کلوچه، و بستنی.
و سپس افراد مجروح نشده (یا، همانطور که ترجیح می دهم در مورد آنها فکر کنم، کسانی که به زودی آسیب می بینند) هستند. آن حرامزاده های خود راضی آن احمقهای شاد و بیخیال که از میان مزارع گلهای وحشی پرش میکنند و خورشید بر چهرهشان است. بدون عذرخواهی لبخند می زنند، کاملاً غافل از اینکه آنها فقط یک قدم اشتباه با یک جراحت ویرانگر و یک زندگی یا “Netflix and Chill” با یک طبل بستنی پنج گالن فاصله دارند.
بنابراین، چگونه دوندگانی که به زودی آسیب می بینند می توانند از مصیبت اجتناب کنند؟ مطمئنا، آنها می توانند کشش و فوم رول کنند. آنها می توانند شمع روشن کنند، بخور بسوزانند و به خدایان همسترینگ کشیده شده و مچ پاهای رگ به رگ شده دعا کنند. اما همه در مورد کارآمدی کشش و/یا قربانی کردن برای خدایان مسیر دویدن متقاعد نیستند.
![]() |
و از احمق به نظر رسیدن نترسید. |
چیزهای خاصی وجود دارد که مردم احتمالا همیشه بر سر آنها دعوا خواهند کرد: سیاست، مذهب، نژاد. احتمالاً می توانید به این لیست اضافه کنید: کشش! درست است، من شک دارم که تا به حال کسی با قاشق تیز در حیاط زندان به خاطر این ادعا که یوگا سودمندتر از پیلاتس است، تحت فشار قرار گرفته باشد. و من ندیده ام خیلی زیاد جنگ توییتر بین دوندگان نخبه در مورد اثربخشی کشش ایستا در مقابل پویا.
اما با این حال، به نظر می رسد که مردم نمی توانند در مورد اینکه کشش چه زمانی مؤثرتر است (قبل از دویدن یا بعد از آن)، اینکه آیا این کشش اصلاً مؤثر است یا اینکه باعث صدمات بیشتر از آنچه که ادعا می شود از آن جلوگیری می کند، به توافق برسند. با این حال، مواردی وجود دارد که اکثر دوندگان در مورد اهمیت استراحت، و اهمیت یک احمق کامل نبودن، توافق دارند.
خلاصه، اگر چیزی دردناک است، یک روز استراحت کنید! اگر چیزی کمی عجیب به نظر می رسد، آن را آرام بگیرید. کمی کشش انجام دهید. فوم رول کمی. شاید سوار دوچرخه شوید یا در استخر بپرید. اما هر کاری که می کنی، کاری که من کردم را انجام نده. مگر اینکه به دنبال استراحتی در دویدن باشید و بخواهید به تمام آن نمایشهایی که نتفلیکس نشان میدهد دوستان مجروح شما در مورد آن غوغا کردهاند، برسید 🙂