

همانطور که بسیاری از پست های وبلاگ در اینجا گفته اند، عشق من به دویدن در مسیر توسط Lakeland Trails تقویت شد. همچنین محرکی برای شروع جدیتر دویدن بود. برای Keswick، من و لوئیس میتوانستیم ببینیم که تیم LT به معنای واقعی کلمه تمام تلاش خود را برای ایمنتر کردن این رویداد انجام دادهاند. حداقل کاری که میتوانستیم انجام دهیم این بود که با حمایت از تیم و اجرای این رویداد مناسب به جای موکول کردن به سال 2021، به آنها اعتماد کنیم.
تمرینات من و لوئیس، پسر 19 سالهام، یکی از تمرینهای واقعاً ثابت از طریق قرنطینه و بازگشت تدریجی به مسیر با برداشته شدن محدودیتها بود. در تمام تابستان و تا پاییز ما تمرینهای متنوع و حیاتی را انجام میدادیم که برای بهبود دویدن و ثبات بسیار مهم است. این شامل جلسات هفتگی سرعت، یک سرعت هفتگی و یک دویدن طولانی بود که همه با دویدن های آهسته برای بقیه هر هفته همراه بود. هر دوی ما بدون مصدومیت بودیم و به همین دلیل در مدت زمان طولانی به بهترین فرم خود رسیده بودیم. برای لویی، این 15k طولانیترین مسابقه تریل تا به حال او بود، که تقریباً سه سال پیش در Ullswater 10k در رتبه اول قرار گرفت.
پس از لغو بسیاری از مسابقات در طول سال 2020، ما ناامید بودیم که از این فرصت یک مسابقه استفاده کنیم. ما قرار بود در تابستان با Staveley 18k مسابقه دهیم اما همه مسیرهای لیکلند رویدادها به پاییز به بعد موکول شده بودند. با توجه به وضعیت کووید، ما واقعا هیجان زده بودیم و همچنین کمی عصبی بودیم که رویداد چگونه خواهد بود. شروع در گروه های 6 تایی، آیا حتی شبیه یک مسابقه است؟ ایمن خواهد بود؟ آیا مردم با یکدیگر مهربان خواهند بود؟ آیا ارزش یک سفر رفت و برگشت 4 ساعته را دارد؟ چگونه میتوانستیم بفهمیم که چقدر خوب عمل میکنیم یا نه؟
پاسخ به همه این سؤالات یک «بله!» قاطعانه بود. و آخرین مورد اهمیتی نداشت زیرا تلاش و تلاش ما در آن روز بود. مکان های مربوطه ما بازتابی از آن خواهد بود.
بلنکترا، منع کننده و هیجان انگیز
برای من، هنگامی که به سمت غرب به سمت Keswick می روید، هنگامی که Blencathra باورنکردنی و الهام بخش را می بینید، می دانید که به Keswick و کوه ها و مسیرهای فوق العاده ای که ارائه می دهد نزدیک هستید. ما فکر کرده بودیم که روز چه چیزی ممکن است به سرمان بیاورد و همانطور که باران شیشه جلو را می کوبید، می دانستیم که پیش بینی باران شدید و بادهای قوی احتمالا دقیق است. در زمین پایین که اصلاً ما را اذیت نکرد. و آن روز هم خیلی گرم بود. ما موفق شدیم بدون مشکل پارک کنیم و وقت خود را برای آب رسانی و لذت بردن از قدم زدن در اطراف Keswick قبل از بازگشت برای دریافت شماره مسابقه خود و رفتن به Fitz Park برای گرم کردن خود صرف کردیم.
به دلیل اینکه تیم Lakeland Trails شمارههای مسابقه را با تراشههای زمانبندی قبل از رویداد ارسال میکرد، ورود الزامی نبود. با هزینه خودشون آنها همچنین روی تجهیزات زمان بندی بیشتر، خدمه مسابقه بزرگتر، پرچم های بیشتر و انبوهی از مارشال ها سرمایه گذاری زیادی کرده بودند. ما و هر شرکت کننده در هر رویداد آن روز واقعاً از این بابت بسیار سپاسگزار بودیم زیرا یک موفقیت واقعی بود. قسمت چمدان ها نیز یک طرفه بود و این امر تا این حد ایمن تر بود و نیازی به تجمع مردم نبود.
عجیب است، اگرچه زیر پا بسیار نرم و مرطوب بود، اما باران قطع شده بود و قبل از شروع ما بسیار آرام بود. ملاقات با همکار هریر، مارک، به این معنی بود که ما سه نفر می توانستیم از گرم کردن ملایم و گپ زدن لذت ببریم. حتی پورتالوها واقعاً با دقت مدیریت شدند تا شرکت کنندگان در برابر کووید ایمن نگه داشته شوند.
مسابقه
من و لویی قرار بود 6 دقیقه جلوتر از مارک شروع کنیم. بنابراین گروه 6 نفره ما ابتدا جلو رفتند. این کار واقعاً کارآمدی انجام شد و هر عضو نام خود را تأیید کرد و در حالی که ماسک صورت داشت روی یکی از شش نشانگر قدم گذاشت. سپس به سمت ست بعدی حرکت کردیم و گروه مقابل ما به سمت خط شروع حرکت کرد. سپس یک دقیقه بعد ما را به سمت خط شروع فراخواندند – هر کدام روی یک نشانگر ایستاده بودند – قبل از اینکه شمارش معکوس تا 13:21 به این معنی باشد که ما خاموش شده بودیم! ماسکها را تا خارج شدن از پارک فیتز (حدود 100 متر) تقریباً فوراً 2 متر از همدیگر فاصله گرفتیم، به این معنی که میتوانیم ماسکهایمان را برداریم و وارد فرار شویم. لویی بلافاصله خیلی سریع رفت و حدود 10 ثانیه روی من باز شد. زمانی که به سمت شرق در امتداد راهآهن قدیمی حرکت میکردیم، تا حدود 15 ثانیه ادامه پیدا کرد و سپس به سمت چپ پیچیدیم و مسیرهای جنگلی واقعاً مواج را برای چند کیلومتر بعدی دنبال کردیم. نمایه این را به سمت پایه سقوط لاتریگ نشان می دهد و بخش هایی از این شروع بسیار بی رحمانه برای 15k بود. در بخش هایی، فرودهای بسیار سریع، مسیر سریع، سپس صعودهای کوتاه بسیار تند، واقعاً چهار و شش ها را به حرکت درآورد! لویی در اینجا حدوداً 30 سال با من داشت، زیرا من مدام او را کمی در زمینها یا سرازیریها میگرفتم، فقط برای اینکه او در بالا رفتن کمی بیشتر خود را دور کند.
حدود 4.7 هزار کیلومتر در نزدیکی مرکز بلنکاترا پیچیدیم تا شروع به حرکت به سمت شمال به سمت بلیز فل و تا باتلاقهای گلندراترا کنیم. در این مرحله من واقعاً عاشق دویدن خوب بودم و میتوانستم ببینم که لوئیس نیز با قدرت جلوتر از من میرود. این “جریان” به محض برخورد با آن باتلاق های بدنام متوقف شد. من هرگز آنها را به این خیس و تا این حد خیس نشناختم – هرگز!! 😂 آنها انرژی پاهای ما را کاملاً تلف کردند، زیرا همه تلاش میکردند حتی چند قسمتی بدوند. صعود به ارتفاع 330 متری آرامش بخش بود قرص های کلونوپین عمومی و 340 متر برای دیدن پشت آنها lol! با چرخش به سمت غرب برای عبور از بادکنک های فوران، سپس به سمت جنوب، صعود کوچک سخت به ارتفاع 420 متری در سمت شرقی Lonscale Fell در واقع یک تسکین بود. میدانستم که به سرعت وارد مسیر بسیار سریعتری میشویم که در امتداد مسیری که دقیقاً در شرق و جنوب Lonscale میچرخد و آن منظره نمادین بر روی Keswick را میبینیم. در اینجا من واقعاً برای دستگیری لوئیس فشار می آوردم، اما او هم همین قصد را داشت که جلوتر بماند و در کل این بخش فاصله دهه 90 را روی من حفظ کرد. چندین دونده که از آنها عبور کرده بودم، گفتند که من شانسی برای گرفتن او دارم، اما می دانستم که اگر در شروع فرود به فاصله 30 ثانیه ای از او نرسیدم، هیچ شانسی نخواهم داشت.
با گردش به سمت راست در امتداد خط جنوبی Lonscale، بهشت کاملاً روی همه ما باز شد! ناگهان باد مخالف باورنکردنی آمد، همراه با باران سیل آسا و تگرگ. مجبور شدم با یک دست چشمانم را سپر کنم تا ببینم کجا می روم! من خودم را اینجا چکش کردم در حالی که هنوز سعی می کردم کنترل شده به سمت ویت بک و به سمت پارکینگ ماشین بدوم تا چیزی باقی بماند که واقعاً به سرازیری برونتولم وود برسد. این عکسها درست در بالای آن فرود درست قبل از برخورد به بخشهای تندتر و بسیار مرطوبتر هستند. اگر دقت کنید می بینید که چقدر خیس شده بودیم و باران چگونه می بارید.

عکس Jumpy James @jumpyjames
عکس Jumpy James @jumpyjames
عکس Jumpy James @jumpyjames
آن 3 کیلومتری پایانی در مسیرهای جنگلی بسیار لذت بخش بود! با عبور از کنار کوهنوردان و بسیاری از دوندگان، که واقعاً برای گرفتن لویی تلاش میکردند (نمیتوانستم او را بدبین کنم!)، مرکز مسیر با آب فوران میکرد که از آبشارها بیرون میآمد. من هرگز آن را در جایی به آن خیس ندیده بودم. آنقدر مرطوب بود که ما اغلب از مسیر بالا می رفتیم تا از مردم سبقت بگیریم و از بدترین آن جلوگیری کنیم، اگرچه دویدن کامل در برخی از قسمت های شیب دار مسیرهای غوطه ور هیجانی کودکانه بود. همه چیز را به آن دادم، اما وقتی نتوانستم لویی را هنگام عبور از پل روی A66 ببینم، می دانستم که او حداقل در دهه 90 تا 120 مرا شکست داده است. در قسمتهایی از پایان جنگل به پارک فیتز، آنقدر خیس بود که مجبور بودید به راحتی آن را طی کنید. سپس یک سرعت در حدود 250-300 متر در اطراف پارک تا پایان بود. او تازه از چادر آمده بود و به من اصرار می کرد که یک پایان قوی داشته باشم.
هر دوی ما با خوشحالی تمام کرده بودیم، لویی در 1:19:12 36 و من در 1:21:40 45.. در آن کورس با شروع سخت و در چنین شرایطی، هر دو خوشحال بودیم. هر دوی ما در انتظار همکلامیمان مارک ایستاده بودیم. 6 دقیقه آمد و رفت، تبدیل به 10 شد، سپس 15، سپس 20. او کجا بود؟ اتفاقی برایش افتاده بود؟ خب، همانطور که ما ابتدا نگران بودیم، آسیبی ندید. معلوم شد که او و یک زن مرتباً در مسیر از یکدیگر سبقت می گرفتند. او آنقدر قصد داشت از او جلو بزند که یک ردی را دنبال کرد که ناگهان ایستاد تا کتش را در بیاورد. 1 کیلومتر دیگر در مسیر توقف کرد و متوجه شد که مسیر درست نیست. باهاش چک کردم و بهش گفت تو مسابقه نبوده هاها!!!! او فقط در حال تلاش برای شکست دادن یک دونده تصادفی در فرار سعادتمندانه خودش بود! با آمدن به رتبه 120، ما متوجه شدیم که او حدود 40-50 مکان را با چنین خطایی از دست داده است. با تمام علائم اضافی، ما نمی توانستیم باور کنیم که او اشتباه کرده است، اما زن به طور تصادفی در مقابل یک علامت مهم ایستاده بود. حداقل به این معنی بود که باید مدتی دیگر به پیت لشلی گوش کنیم و از غذای فروشندگان غذای فوق العاده در دهکده رویداد لذت ببریم.
ما همیشه از مارشال ها و سایر خدمه تشکر می کنیم. مخصوصا برای این رویداد گاهی اوقات هوا وحشیانه بود، با این حال همه روز را با یک لبخند خوشامدگویی و عزم راسخ برای لذت بردن از آن سپری کردند. ایستادن، مارشال کردن و خدمت برای ساعت ها در آن نوع آب و هوا، واقعاً کمی تعهد می خواهد. خیلی ممنون، خیلی! به نظر می رسد لذت بردن از آن بسیار ارزشمند است زیرا رویدادهای سال 2020 دوباره تکرار شد…
بعد از رویداد و منتظر
تنها دمنده لویی بود که روز بعد با پای چپش مبارزه می کرد و حالش بهتر نشد. معلوم شد که این یک شکستگی استرس ناشی از نزدیک شدن به مچ پای چپ او در آن 3k فرود قبل از جنگل نهایی و پارک فیتز است. او از آن زمان قادر به دویدن نبود و مجبور شد تا هفته سوم اکتبر استراحت کند. این یک ضربه واقعی برای او بود، زیرا او به فرم بسیار خوبی می رسید و همیشه قوی تر می شد. با قضاوت بر اساس توسعه او تا سال 2020، از جمله یک PB 5k، او دوباره در اواخر پاییز و زمستان پیشرفت خواهد کرد.
متأسفانه، تیم Lakeland Trails مجبور شد رویدادهای Staveley، Helvellyn و Ullswater را تا سال 2021 به تعویق بیندازد. مایه شرمساری است زیرا آنها یک رویداد شگفت انگیز را در Keswick برگزار کرده بودند. و در زمان نگارش، آنها موفقیت واقعی آخر هفته Coniston را داشتند که شامل مسیرهای معمولی پاییز Coniston پاییز و به دنبال آن روز ماراتن در یکشنبه بود. این باید ضربه بزرگی به تیمی باشد که تمام تلاش خود را برای برگزاری رویدادهای امسال انجام داده است، در مواجهه با موانع بی امان در اطراف همه گیری.
من و لویی وارد شده ایم Staveley 2021 18k و تا جایی که بتوانیم وارد رویدادهای دیگر خواهیم شد. لطفاً به ما بپیوندید تا به رویدادهای 2021 آنها متعهد شوید و منتظر آنها باشید.
بهترین ها! 🙂
جف