وقتی بالاخره جورابهایم را درآوردم، زیر نور چراغ جلو، پاهایم به رنگ خاکستری مایل به سفید در آمد. پوست من به طرز عجیبی چروک شده بود و به طرز نگران کننده ای در پاشنه پا شل شده بود. انگشت شستم را روی کف پایم کشیدم و احساس لرزش و قلقلکی کردم که بعداً فهمیدم به این معنی است که من آسیب عصبی دارم.
ساعت 12:30 صبح در اواسط ژوئن 2021 بود. من در پناهگاه رولستون رست بودم، 160 مایل در تلاش برای FKT پشتیبانی نشده یا سریعترین زمان شناخته شده، در لانگ تریل در ورمونت. من پای سنگر داشتم.
علت سنگر پا مشخص بود: 20 ساعت گذشته زیر باران می دویدم. با وسواس بیش از مایل ها، به خودم اجازه نداده بودم شکستگی ها خشک شوند.
اما وقتی در پناهگاه نشسته بودم و مه بیرون می چرخید، به دلایل واضح فکر نمی کردم. من در تعجب بودم که چرا اصلاً در مسیر هستم. چرا من سعی کردم یک مسیر 273 مایلی را در شش روز انجام دهم؟ چه چیزی باعث شده بود که برای رکورد سرعت تلاش کنم، و حالا که پاهایم خراب شده بودند، آیا برای من خوب بود که از کار دست بکشم؟
FKT ها در سه نوع ارائه می شوند: پشتیبانی شده، خود پشتیبانی و بدون پشتیبانی. ورزشکاری که سعی می کند یک FKT پشتیبانی شده را انجام دهد، می تواند تمام کمکی را که می تواند تصور کند، داشته باشد، مگر اینکه در یک مسیر حرکت کند. در نقطه مقابل این طیف، ورزشکارانی که به دنبال FKT های پشتیبانی نشده هستند نمی توانند هیچ کمکی را بپذیرند و تمام غذا و لوازم مورد نیاز خود را از ابتدا تا انتها حمل می کنند. ورزشکاران FKT که خود حمایت میشوند نمیتوانند از قبل پشتیبانی را تنظیم کنند، اما اجازه دارند کمکهای خود به خودی را بپذیرند و ممکن است وسایل را پست یا ذخیره کنند. در کوتاه ترین مسیر ثبت شده در fastestknowntime.com، وبسایتی که FKTهای تأیید شده در آن ثبت میشوند، کمتر از یک مایل است. طولانی ترین مسیرها شامل مسیر آپالاچی و مسیر تاج اقیانوس آرام است.
از زمانی که لغو مسابقات همه گیر باعث شد دوندگان برای چالش های جدید تلاش کنند، FKT ها محبوبیت خود را افزایش دادند. بیش از سه برابر FKT – 4625 – در سال 2020 نسبت به سال 2019 (1043) ارسال شد.
مطالب مرتبط: از آموزش آستانه برای دویدن سریعتر و طولانی تر استفاده کنید
همه از این افزایش هیجان زده نیستند. زمانی که باشگاهی که مسیر طولانی ورمونت را حفظ می کند، پستی در اینستاگرام درباره FKT من منتشر کرد، کسی نظر داد: «آیا می توانیم لطفاً جشن گرفتن این چیزها را متوقف کنیم؟ تبدیل شدن (sic) به یک مسیر مسابقه یا رقابتی پر از منیت، در روح مسیر طولانی نیست. این مرا بیمار و غمگین می کند.»
نقد آشناست. هر ورزشکار FKT که من می شناسم، به ویژه آنهایی که روی مسیرهای چند روزه تمرکز می کنند، در مقطعی از دوران حرفه ای خود متهم شده اند که در توقف و بوییدن گل رز ناکام مانده اند، یا نفس و غرور را به جایی که به آن تعلق ندارند آورده اند.
واکنش عمیق من به چنین انتقادی عصبانیت درست است: پیاده روی خودت را طی کن، رفیق! اما صادقانه بگویم، تلاش عمومی برای تبدیل شدن به یکی از سریعترین افراد در جهان برای پیمودن یک مسیر خاص، مستلزم خودخواهی است. اگر غرور نبود، هرگز به مسیر طولانی نمی رسیدم.
از زمانی که لغو مسابقات همه گیر باعث شد دوندگان برای چالش های جدید تلاش کنند، FKT ها محبوبیت خود را افزایش دادند. بیش از سه برابر FKT – 4625 – در سال 2020 نسبت به سال 2019 (1043) ارسال شد.
LT 273 مایلی اولین FKT من نبود. در سال 2020، من FKT خود حمایتی زنان در مسیر کلرادو را شکستم. دارنده رکورد قبلی در حالی که هیچ رکوردی وجود نداشت، ثبت کرده بود و به آسانی اعتراف کرد که زمان 14 روزه او قابل شکست بود. من اعلام کردم که 13 روز تلاش می کنم و مخفیانه فکر می کنم ممکن است بتوانم 12 روز را انجام دهم. از هر محدودیتی که برای خودم تعیین کرده بودم فراتر رفتم: با ترس از سفر به تنهایی در شب روبرو شدم و با نصف خوابی که فکر می کردم نیاز داشتم زنده ماندم. ده روز و نیم دیگه تموم کردم.
وقتی خیلی با علاقه در مورد CT صحبت می کنم، شریک زندگیم به من یادآوری می کند که هر روز در هنگام غروب، مانند ساعت، او را در حال هق هق صدا می کردم. اما در حافظه من این تجربه جادویی بود. من قویتر و شجاعتر از آن چیزی بودم که میتوانستم تصور کنم. احساس می کردم هر کاری می توانم انجام دهم.

من این احساس را در مسیر طولانی دنبال کردم. به مردم گفتم چون اهل ورمونت بودم و میخواستم دوباره به خانهام وصل شوم و به چالش یک FKT پشتیبانینشده علاقهمندم، این تلاش را انجام میدهم. اما وقتی در Rolston Rest نشسته بودم و به پاهای خیس و ضرباندارم ضربه میزدم، تنها یک انگیزه وجود داشت: Colorado Trail FKT من توجه شگفتانگیزی را به خود جلب کرده بود، و من بیشتر میخواستم.
مدتها قبل از اینکه پای سنگر بگیرم، در لانگ تریل روزهای بدی را سپری کردم. من نیازهای غذایی خود را حدود هزار کالری در روز دست کم گرفته بودم و کمبود آن غیر قابل تحمل می شد. کندتر از آنچه انتظار داشتم حرکت می کردم و روزهایم را در مارپیچ خودگویی منفی سپری کردم. پیش بینی می گفت باران برای سه روز آینده و من دو یا سه روز از مسیر باقی مانده بودم. اما من انتظار این چالش ها را داشتم و از کنار گذاشتن آنها خجالت می کشیدم. اگرچه پای سنگر – این دلیل قابل قبولی برای وثیقه به نظر می رسید. میتوانستم عکسهایی از چین و چروکهای شبحآلود و لکههای خام به اندازه یک چهارم در کنارههای پاشنه پا بگذارم و همه باور کنند که تمام تلاشم را کردهام. می توانستم با غرور دست نخورده دست از کار بکشم. من با برنامه ریزی برای انجام دقیقاً به خواب رفتم.
من در سحر از خواب بیدار شدم که نیاز فوری به استفاده از خصوصی داشتم. محکم به کفش ها و جوراب هایم کوبیدم و از پناهگاه بیرون آمدم. قبل از اینکه بفهمم دارم راه می روم، نیمه راه را رفته بودم.
وای نه، فکر کردم در حالی که هنوز می توانستم راه بروم نمی توانستم مسیر را ترک کنم.
اگر FKT صرفاً خودپسندی و غرور بود، من عکس های پاهایم را پست می کردم، حقیقت را در مورد اینکه چقدر درد دارند ماساژ می دادم و برای یک دوش آب گرم و پیتزا یک خط قرمز درست می کردم. در عوض به راهم ادامه دادم.
بنابراین، اگر نه نفس، چه چیزی یک FKT را تحریک می کند؟ آیا رفتن برای یک رکورد واقعاً نکتهی مسیر را از دست میدهد؟
بن فینسون، که اخیراً FKT پشتیبانی شده توسط Long Trail را شکست، این سوال را دوباره بیان کرد: “آیا می توان به ریتم های طبیعت و جریان مسیر متصل شد در حالی که به طور همزمان از لحاظ فیزیکی مبارزه می کند و خود را به حد نهایی می رساند؟”
به نظر می رسد که پاسخ مثبت است. به اندازه کافی در مورد FKT با کسی صحبت کنید و او در مورد یک تجربه متعالی در طبیعت به شما خواهد گفت. فینسون به یاد میآورد که هنگام عبور از کوه منسفیلد، بلندترین قله LT، گریه میکرد. وقتی با RJ Thompson مصاحبه کردم، که 24 ساعت جلوتر از من یک تلاش LT بدون پشتیبانی را شروع کرد، او در مورد پیاده روی در یک خط الراس آشکار در غروب آفتاب صحبت کرد، سایه ها روی چشمان او حقه بازی می کنند. جو مک کوناگی، که برخی از مهیبترین FKTها را در تاریخ ورزش به ثبت رسانده است – از جمله رکورد زیر پنج روزه Long Trail – به من گفت که در نیمهشب روی قلهای با سرعت 40 مایل در ساعت باد بایستم. نیکا میرز، که رکورد بدون پشتیبانی او را در لانگ تریل شکستم و چند هفته بعد رکورد کلرادو تریل من را شکست، در مورد ارتباط با کوچکترین جزئیات این مسیر صحبت می کند.
او میگوید: «من کمتر به مناظر و مناظر عظیم فکر میکنم تا قطرههای کوچک در مسیر، این مناظر کوچک. من در یک FKT خیلی کوچک هستم. من بخشی از این تصویر بزرگ هستم و می توانم با خیلی چیزها ارتباط برقرار کنم. من می توانم ارتباط بین این ریشه و این سنگ را ببینم.»
مرتبط: 4 ماجراجویی اجرا برای مشتاق FKT-er
هر کسی که دونده یا خدمه اولترا است میداند که فعالیت بدنی و محرومیت از خواب تجربیات ذهنی عجیبی ایجاد میکند. FKT های چند روزه نیز از این قاعده مستثنی نیستند. شما می توانید استدلال کنید که وضعیت ذهنی تغییر یافته توانایی شما را در بوییدن گل رزهای ضرب المثلی مهار می کند، اما در تجربه من عکس این موضوع صادق است. آخرین روزی که در لانگ تریل رفتم تقریباً توسط ماری که به آرامی قورباغه فلج را می بلعید، اشکم را درآورد. FKT هایم من را کاملاً در برابر زیبایی و شگفتی محیط اطرافم آسیب پذیر کرد.
تامپسون میگوید: «من فکر میکنم وقتی در آن حالتهای محروم هستید، مسیر و محیط اطراف آن زیباتر و معنادارتر میشوند، زیرا آنقدر تحلیل رفتهاید که هر روزنهای از امید یا زیبایی تشدید میشود. “این شما را بالا می برد و به شما قدرت بیشتری می بخشد.”
وقتی میشنوم که کسی میگوید FKTها نکتهی مسیر را از دست میدهند، نمیتوانم از خود فکر نکنم که آیا آنها معتقدند که ما تلاشهای سریع را برتر از راههای دیگر بودن در فضای باز میدانیم. برای من یا برای بسیاری از ورزشکارانی که با آنها صحبت کردم، هیچ چیز نمی تواند دور از واقعیت باشد.
فینسون میگوید: «همه مجازند تجربهای را داشته باشند که برایشان معنادار است». “در زندگی، و به ویژه در مسیری مقدس مانند مسیر طولانی.”
FKT ها نیاز به آموزش دارند و روزهای بی شماری از دویدن، پیاده روی و کمپینگ لازم برای آماده شدن برای رکورد زدن بسیار شبیه به روشی است که اکثر افراد دیگر از مسیر استفاده می کنند. FKT های من برای من معنادارتر بودند زیرا قبلاً با آن مناظر ارتباط برقرار کرده بودم. من بیشتر مسیر کلرادو را در سال 2018 در طی یک مسیر پیاده روی Continental Divide به پایان رساندم و تلاشم برای رکورد دو سال بعد به من اجازه داد تا دوباره با خود قبلی خود ارتباط برقرار کنم.

ارتباط من با لانگ تریل به قدمت من است: در پایه کوه بولتون، که خط الراس آن LT میپیماید، بزرگ شدم. در طول تلاشم برای ثبت رکورد، در امتداد افق دنیای کودکی ام دویدم. بله، غرور مرا وارد مسیر کرد، اما به همان اندازه درست است که LT من را فریب داد، زیرا میخواستم به آن وضعیت ذهنی غیرقابل توصیفی که با اعمال شدید بدنی همراه است، دسترسی داشته باشم، در حالی که در منظرهای غوطهور بودم که برایم اهمیت زیادی داشت.
صبح قبل از اینکه پای سنگر بگیرم، به یک برونزد رسیدم و به کوه های سبز نگاه کردم. در میان رگبارهای باران، مههای مه از دره بلند میشد. آسمان توده ای صاف از ابرها بود به جز یک دایره کامل و کوچک خورشید. پشتههای حکاکی شده در یخچال، جنگل سرسبز، شیست زیر پایم که توسط نسلهای پیادهروی صاف پوشیده شده بود: این منظره چیزی در اعماق من برانگیخت، شناختی عمیق و راحتی. من خونه بودم
در رولستون استراحت، کم خوابی و گرسنگی، پاهایم به هم ریخته است، به آن منظره فکر کردم. به این فکر کردم که چقدر برای یاد گرفتن در مورد بدن و ذهنم باقی مانده بود، چقدر مسیر طولانی هنوز باید به من بیاموزد. و مانند هر کس دیگری که به خارج از منزل می رود، انتخابی را انجام دادم که در آن زمان برایم معنادار بود. من به دویدن ادامه دادم.